عنوان : مقاله آسيبهاي اجتماعي تحت pdf
قیمت : 59,700 تومان
توضیحات در پایین همین صفحه

درگاه 1

توجه : دریافت شماره تلفن همراه و آدرس ایمیل صرفا جهت پشتیبانی می باشد و برای تبلیغات استفاده نمی شود

هدف ما در این سایت کمک به دانشجویان و دانش پژوهان برای بالا بردن بار علمی آنها می باشد پس لطفا نگران نباشید و با اطمینان خاطر خرید کنید

توضیحات پروژه

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله آسيبهاي اجتماعي تحت pdf دارای 38 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله آسيبهاي اجتماعي تحت pdf  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي مقاله آسيبهاي اجتماعي تحت pdf،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد


بخشی از متن مقاله آسيبهاي اجتماعي تحت pdf :

آسیبهای اجتماعی

بیایید دنیا را بسازیم نه با دنیا بسازیم بیاییم از شعار بگذریم و به شعور برسیم
فقر , مرگ بزرگی که همه جا هست
یکی از مهمترین دلایل ظهور و رشد معضل فقر، توزیع ناعادلانه درآمدها و پرداخت غیر منصفانه حقوق( حق الزحمه ها) است. یکی از مهمترین دلایل بعثت پیامبران الهی اجرای «قسط» در جامعه است آیا به راستی این قانون مسلم و موثر در سیستم های سیاسی و اقتصادی ایران و حتی سایر کشورهای جهان به اجرا درآمده است؟

جدیدترین اخبار و آمار حاکی از این است که 37 میلیون از مردم آمریکایی یا 6/ 12 درصد از جمعیت این کشور بر اساس اعلام رئیس سازمان‌های خیریه کاتولیک ایالات متحده آمریکا زیر خط فقر زندگی می‌کنند و یک سوم کودکانی که در واشنگتن هستند در فقر بسر می برند.

هر هفته 200 هزار کودک در کشور های فقیر می میرند؛ به عبارتی هر روز 28572 کودک و هر سال 10 میلیون و 428 هزار و 780 کودک در اثر نداری و بی چیزی جان خود را از دست می دهند. در حال حاضر 20 درصد از كل جمعیت جهان در فقر مطلق زندگی می ‌كنند و در آمد سرانه آن‌ها از یك دلار در روز كمتر است.

طبق آمار یونسکو 7 درصد از مردم ایران با در آمد کمتر از 2 دلار در روز ، در فقر مطلق زندگی می کنند. به این ترتیب اگر جمعیت ایران را در حال حاضر 70 میلیون نفر بر آورد کنیم، بیش از 5 میلیون ایرانی در فقر مطلق به سر می برند. آمار و داده های موجود در مجلس شورای اسلامی بیانگر این مهم است که كه در سال 1383 تعداد 2359000 خانوار فقیر در كشور وجود داشته‌اند كه 12409860 نفر را شامل می شده است.

كشورهای فقیر بالاترین درصد جمعیت جوان را دارند كه در این میان بیش از 500 میلیون نفر از آنها با روزی كمتر از 2 دلار زندگی می‌كنند. گزارش سال 2002 اُنکتاد، کنفرانس تجارت وتوسعه سازمان ملل متحد درباره کشورهای کمتر توسعه یافته جهان پیش بینی کرده است که اگر روند اقتصادی جاری همچنان ادامه یابد ، تا سال 2015 بالغ بر 113 میلیون نفر از مردم جهان به کسانی اضافه خواهند شد که هم اکنون در زیر بدترین خط فقر به سر می برند. در این گزارش، برمبنای آمار سرانه ملی تنظیم شده، بد ترین خط فقر، شرایطی توصیف شده است که مردم طی آن با مبلغی کمتراز یک دلار در روز امرار معاش می کنند.

همچنین در این گزارش، فقر به ویژه کشورهای کمتر توسعه یافته آفریقا را فلج کرده است. ازمیان 49 کشور کمتر توسعه یافته جهان 34 کشور آن در آفریقا واقع شده اند.
با مشاهده آمار و اخبار فوق، کاملا آشکار می شود که فقر یک موضوع جهانی و یک پدیده همه جایی است. هر چند آفریقا نمونه ترین شاخص فقر است اما این معضل بزرگ همه جا به چشم می خورد. فقر یا تهیدستی به معنای کمبود امکانات برای پیشبرد زندگی در سطح نازل آن است. فقر و بدبختی به علت تفاوت طبقاتی جامعه بروز می‌‌کند که بعد از دوران اولیه انسان‌های بدوی که سال‌ها پیش زندگی می‌‌کردند

به بار آمده است و نتیجه آن تفاوت‌های اجتماعی در سطوح طبقات متفاوت جامعه است تا زمانی که این شرایط حاکم باشد جامعه به دو شاخه فقیر و غنی تقسیم بندی است و یکی دیگر از دلایل فقر به طرز تفکر اشخاص فقیر برمی گردد انسان هایی که سواد مالی ندارند و قادر به تحلیل مسائل مالی خود نیستند و حتی به دنبال بهبود وضعیت موجود نیستند.

بررسی دلایل فقر و نتایج اقتصادی و اجتماعی این معضل جهانی همواره یكی از موضوعات مورد علاقه محققان و اقتصادانان بوده است. این علاقه و انگیزه در سال‌های اخیر به دلیل گسترش فقر و ناتوانی دولت ها در حل و یا تعدیل این معضل بیشتر شده است. بعضی برآنند كه وظیفه دولت است تا با اجرای برنامه‌های ضد فقر به تنگدستان و نیازمندان به طور مستقیم و یا غیرمستقیم كمك كند. این نظریه که از دین اسلام و نیز فرهنگ ایرانی سرچشمه می گیرد بر این باور است که افراد باید به صورت فردی و یا گروهی از طریق دولت منتخب خود، در متوازن كردن توزیع درآمد بکوشند تا بتوانند حداقل های یک زندگی را برای شهروندان فراهم آورند.

چرا فقر متولد می‌شود و رشد می‌کند؟
دلایل و عوامل گوناگونی را می توان برای بروز و ظهور پدیده فقر برشمرد اما در این میان برخی عوامل در تولد فقر بسیار موثرند که مهمترین آن ها را با هم مرور می کنیم:

* شرایط و موقعیت های اقتصادی نامطلوب؛ یکی ازمهمترین دلایل فقر عدم موقعیت های اقتصادی بهنجار و یا شرایط نامطلوب اقتصادی است که نه تنها سبب بروز فقر می شود بلکه فضای اقتصادی و سیاسی جامعه را نیز به سمت تورم و بی اعتمادی مردم به دولت و رویگردانی آنان از شرکت در مناسبات سیاسی و انتخاباتی پیش می برد چرا که وجود فقر در یک جامعه سبب ایجاد یاس فلسفی و تقویت بی هویتی اندیشه ای و رفتاری می شود و میزان امید به زندگی را کاهش می دهد و زمانی که افراد یک جامعه دچار یاس و بی اعتمادی شوند تصویر روشنی از آینده خود نخواهند داشت.

* بیکاری؛ « مصدر تمام مفاسد، بیکاری است» و یکی از این مفاسدی که از بیکاری ناشی می شود فقر و نیازمندی است. هرچه نرخ بیكاری در جامعه بیشتر باشد، درجه فقر آن جامعه نیز بیشتر خواهد بود. بیكاری وقتی اتفاق می ‌افتد كه تعداد افرادی كه در جستجوی كار هستند از كارهای عرضه شده توسط كارفرمایان بیشتر باشد. نکته قابل ذکر این است که نباید بیكاری را یك پدیده انتخابی و اختیاری دانست چرا که بیکاری امری اجباری است که از کم توجهی به سرمایه‌گذاری در نیروی انسانی، عدم برنامه ریزی کارشناسانه در آموزش و پرورش، پایین و یا سطحی بودن تحصیلات و تجربه و یا پایین بودن رشد اقتصادی ناشی می شود.

* توزیع ناعادلانه درآمدها و پرداخت حقوق؛ یکی از مهمترین دلایل ظهور و رشد معضل فقر، توزیع ناعادلانه درآمدها و پرداخت غیر منصفانه حقوق( حق الزحمه ها) است. یکی از مهمترین دلایل بعثت پیامبران الهی اجرای «قسط» در جامعه است و قسط عبارت است

از « برابری میزان سهم حقیقی هر کس با میزان کاری که انجام می دهد». آیا به راستی این قانون مسلم و موثر که نقش غیر قابل انکاری در ریشه کنی فقر دارد در سیستم های سیاسی و اقتصادی ایران و حتی سایر کشورهای جهان به اجرا درآمده است؟ اگر به اجرا در آمده و به آن عمل شده است پس این آمار تکان دهنده فقر و میزان فقیران چیست؟
چه باید کرد؟

برخی نهادهای بین المللی که در راستای مبارزه با فقر فعالیت می کنند برای از بین بردن فقر شدید و گرسنگی 6 راهکار را ارائه داده اند:
نخست ، گسترش نظام تامین اجتماعی ؛ دوم ،اعمال سیاست‌های مالیاتی با هدف دستیابی به توزیع عادلانه درآمدها ؛ سوم ، برآوردسالانه خطوط فقر مطلق و نسبی ؛ چهارم ، ایجاد شغل برای فقرا و ارایه آموزش‌های شغل به آنها ؛ پنجم ،بهبود و مشاركت سازمانهای غیر دولتی و نهادهای خیریه در برنامه‌های فقرزدایی و در نهایت حصول اطمینان از دست‌یابی به امنیت غذایی.راهکارهای دیگری همچون پرداخت منظم مالیات و تلاش در راستای نهادینه کردن فرهنگ پرداخت مالیات و نیز، گسترش تعاونی ها و سیستم های اقتصادی غیردولتی می تواند در ریشه کنی فقر بسیار موثر باشد.

فرار دختران به دلیل فقر مالی و اقتصادی خانواده

کانون زنان ایرانی: دختران خانواده های پر جمعیت بیشتر از سایرین اقدام به فرار می کنند.

طبق نتایج یک پژوهش که توسط مریم فتحی بر 50 دختر فراری یکی از خوابگاههای نگهداری از این دختران در شهر تهران انجام شده دخترانی که در خانواده های پرجمعیت زندگی می کنند به دلیل فقر مالی و اقتصادی و عدم پاسخگویی والدین به نیازهایشان بیشتر از خانه متواری می شوند.

همچنین این دختران علل اصلی فرارشان از منزل را در مرتبه اول محدودیت بیش از حد والدین، آزار و اذیت آنان، ازدواج اجباری، اختلاف خانوادگی، فقر مالی، ممانعت از ادامه تحصیل و اعتیاد پدر و یا مادر عنوان کرده اند.

در این پژوهش همچنین 5/55 درصد از آزمودنی ها متعلق به خانواده هایی بوده اند که والدینشان دچار اختلاف های خانوادگی بوده و نسبت به یکدیگر رفتار تند و خشن داشته اند.

88درصد نیز متعلق به خانواده از هم گسیخته و 31درصد هم تجربه جدایی پدر و مادر را در ذهن داشته اند.
در بین افراد مورد آزمون5/42درصد آنها پدر معتاد، 20درصد مادر معتاد و 35درصد پدر و مادر معتاد و 21درصد نیز خودشان معتاد بوده اند.

نتایج این پژوهش حاکی از آن است که :5/67درصد از این آزمودنی ها با رفتار بد، ضرب و شتم پدر و مادر یا اعضای خانواده روبرو بوده که این خشونت بیشتر از جانب پدر و یا برادران اعمال شده است.

این پژوهش یکی دیگر از عوامل موثر در فرار دختران را سابقه محکومیت آنها قلمداد می کند و نتیجه می گیرد 5/20درصد از آزمودنیهای این پژوهش سابقه محکومیت داشته که این افراد بعد از گذراندن دوران محکومیت و بازگشت به خانه مجدداً اقدام به فرار کرده اند. همچنین 5/50درصد از افراد مورد پژوهش نیز از وضعیت تحصیلی پایینی برخوردار بوده اند.

در بین افراد این پژوهش دخترانی وجود داشته اند که سابقه چند بار فرار از منزل را داشته اند که آنها در مصاحبه عمقی با پژوهشگر اعلام کرده اند که هرگز حاضر به بازگشت به خانه نیستند که این امر در بین افرادی که اولین سابقه فرار را داشته اند مشاهده نشده است در مواردی هم که این دختران به خانه تحویل داده شده اند مجدداً از منزل متواری شده و در این تعدد فرار دچار آسیب های جنسی و جسمی بیشتر شده و نهایتاً به اعتیاد و فحشا روی آورده اند.

بنابراین پژوهشگر تحویل این دختران به منزل را بدون اندیشیدن تمهیدات ویژه به صلاح آنها ندانسته و نتیجه این بازگشت را مثبت ارزیابی نکرده است.

دلیل فرار مجدد این دختران بعد از تحویل نیز از سوی برخی از آنان اینگونه عنوان شده است: خانواده واطرافیان بر ما بر چسب دختر فراری گذاشته و به عنوان مجرم با ما نگریسته اند که این رفتارها و آزار و اذیت های کلامی زمینه ادامه فرارمان را فراهم کرده، همچنین ترس از تنبیه و ضرب و شتم جسمی مانند گذشته علت فرار مجدد این دختران است.

در این پژوهش 3/65درصد از دخترانی که بیش از سه بار فرار کرده اند و 6/31درصد از دخترانی که 1 تا 3 بار فرار کرده اند حاضر به بازگشت به خانه نبوده اند. ترس از آسیب دیدگی مجدد، تکرار آسیب های قبلی نیز از دیگر علل ترس این افراد در بازگشت به منازلشان عنوان شده است.

این پژوهش که در سال 83 انجام شده اعلام می کند که آمار فرار دختران طی چند سال گذشته افزایش چشمگیری یافته تا جایی که در سال 1380صد و بیست و دو نفر اقدام به فرار کرده (آمار ثبت شده توسط بهزیستی و نیروی انتظامی) اما این تعداد در سال 83 به 300نفر رسیده است. که این مساله لزوم بازنگری در قوانین حمایتی از این دختران را ضروری می سازد.

چنین افزایش آماری البته در سطح جهانی نیز مشاهده شده و بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی سالانه بیش از یک میلیون نوجوان 13الی 19ساله از خانه متواری می شوند.

این پژوهشگر تغییر روش اجرای طرح مداخله در بحران و عملکرد آن، ارائه خدمات مشاوره ای سازمان بهزیستی به خانواده قبل از ترخیص دختران فراری و بعد از آن را, اصلاح قوانین، ایجاد قوانین حمایتی از دختران فراری به ویژه آنان که مورد آزار جنسی والدین قرار گرفته اند را از مهم ترین کمک های حمایتی و قانونی نسبت به این دختران آسیب دیده اجتماعی دانسته است.

فقر با تن فروشی چه رابطه ای دارد؟
اگر کتابهائی که در مورد تاریخ ایران نوشته شده اند را خوانده باشید حتما دیده اید که معمولا ایرانیها برای توصیف دوره های رکود اقتصادی از دو واژه فقر و فحشا استفاده می کنند. مثلا هنگامی که می خواهند بگویند در دوران فلان پادشاه اوضاع اقتصادی خیلی خراب بوده می گویند در دوران او مملکت را فقر و فحشا برداشته بود. آیا حقیقتا این گونه است یعنی در ایران با افزایش فقر آمار تن فروشی (من این واژه را به فحشا ترجیح می دهم) افزایش یافته است؟ معمولا در دوران رکود اقتصادی درآمد سرانه کاهش می یابد که می توان آن را نشانه افزایش فقر دانست.

طبعا در چنین شرایطی به دلیل اینکه مردم پول کمتری خرج می کنند انتظار می رود که همه کسب و کارها دچار رکود شوند اما چرا تن فروشی این گونه نیست؟ می توان استدلال کرد که در این شرایط زنان ناچار به تن فروشی برای افزایش درآمد می شوند اما وقتی تعداد زنان تن فروش افزایش یابد به دلیل آنکه بر تعداد مردان متقاضی افزوده نشده منطقا باید قیمت زنان تن فروش کاهش یابد به ویژه از آن جهت که اغلب این تن فروشان جدید به دلیل فقر و سو تغذیه،

تن فروشان ارزان قیمتی خواهند بود. علاوه بر این در دوران رکود اقتصادی مردان هم درآمد کمی دارند و طبعا یکی از اولین هزینه هائی که از سبد مصرفشان حذف می شود هزینه س.ک.س است. این یعنی که بخش عرضه با آهنگ بالائی افزایش می یابد و بخش تقاضا هم با همان آهنگ کاهش می یابد پس بازار تن فروشی هم باید مثل همه بازارهای دیگر گرفتار رکود شود. پس چرا در متون فارسی تا این حد از فقر و فحشا همزمان با هم سخن گفته شده است؟ آیا در خارج از ایران هم این گونه است یعنی با افزایش سطح درآمد تن فروشی کاهش می یابد؟

فقر عمومی در جامعه

بررسی دلایل فقر عمومی و نتایج اقتصادی و اجتماعی آن همواره یكی از موضوعات مورد علاقه محققان و اقتصادانان بوده است. این علاقه در سال‌های اخیر بیشتر شده است. بعضی برآنند كه وظیفه دولت است تا با اجرای برنامه‌های ضدفقر به تنگدستان و مستمندان به طور مستقیم و یا غیرمستقیم كمك كند. این نظر در فرهنگ ایرانی و دین مبین اسلام همواره تشویق شده است كه افراد به صورت انفرادی و یا گروهی از طریق دولت منتخب خود,

در متوازن كردن توزیع درآمد كوشیده و حداقل زندگی را برای شهروندان فراهم آورند. نبود فقر در جامعه در واقع یك نوع كالای عمومی است. كالاهای عمومی دارای دو خصیصه متمایز از كالاهای خصوصی هستند: اول این كه مشكل و یا غیرممكن است كه افراد را از مصرف و تمتع از كالاهای عمومی تولید شده بازداشت, حتی اگر برای مصرف خود هیچ وجهی نپرداخته باشند. دومین خصیصه كالاهای عمومی آن است كه همه مصرف‌كنندگان می‌توانند آن را به طور كامل مورد استفاده قرار دهند, بدان معنا كه مصرف یك مصرف‌كننده

از مصرف دیگران نمی‌كاهد. در مورد نبود فقر در جامعه باعث خشنودی همه می‌شود ولی چون نمی‌توان مصرف‌كنندگان را كه هیچ كمكی در این كاهش فقر نداشته‌اند از این لذت بازداشت، اكثر افراد از پرداخت كمك به طور داوطلبانه به اندازه كافی طفره می‌روند و انتظار دارند كه دیگران برای آن هزینه پرداخته و آنها به طور رایگان (free Rider) از آن بهره ببرند.

چون این امر كمك داوطلبانه چندانی برای كم كردن فقر در جامعه در پی ندارد اقتصاددانان و دانشمندان علوم رفتاری, دولت و یا موسسات خیریه‌ای را كه توسط دولت حمایت مالی شده باشد, موظف به توزیع عادلانه‌تر درآمد می‌دانند.

در دو دهه اخیر در كشورهای غربی, به خصوص آمریكا بحث شدیدی بین دو گروه لیبرال و محافظه‌كار در مورد نقش دولت در توزیع عادلانه‌تر درآمد و كمك به فقرا در گرفته است. گروه لیبرال به دلایل فوق و همچنین موارد انسان‌دوستانه, كمك دولت را به مستمندان لازم دانسته و افزایش آن را تشویق می‌كنند، اما گروه محافظه‌كار كه از لحاظ اجتماعی و سیاسی در سال‌های اخیر بیش از پیش مورد قبول عامه قرار گرفته است, معتقد است كه توزیع درآمد براساس نیروهای بازار عادلانه‌تر است, بدان‌معنا كه افرادی كه دانش و توانایی و یا خلاقیت بیشتری دارند و به دلیل كارآیی بیشتر خود در تولید كالاها, سهمی بیشتر دارند

از دستمزد و درآمد بالاتری برخوردار می‌شوند. محافظه‌كاران به بیكاری و كم بودن درآمد گروهی از افراد جامعه وقع چندان نداده, آن را داوطلبانه فرض می‌كنند و كمك به آنها را تنها وظیفه بستگان آنان می‌دانند بدون اینكه وظیفه‌ای قانونی و اخلاقی برای دیگران و یا دولت در كمك به مستمندان قائل باشند. محافظه‌كاران معتقدند كه دولت‌ها و یا موسسات خیریه در حال حاضر كمك‌های زیادی به مستمندان كرده و آنها را به نداشتن انگیزه در پیدا كردن و یا حفظ كار متهم می‌كنند كه بیكاری و كم كاری را در جامعه رواج می‌دهد. در این جا دلایل فقر را به طور اجمال بررسی می‌كنیم, باشد كه دانش در علل فقر جامعه زمینه‌ای در اتخاذ سیاست‌های مناسب برای كم كردن آن فراهم آورد

.
بدیهی است عمده‌ترین دلیل فقر در جامعه, وجودنداشتن موقعیت‌های اقتصادی است. هرچه نرخ بیكاری در جامعه بیشتر باشد, درجه فقر آن جامعه نیز بیشتر خواهد بود. بیكاری وقتی اتفاق می‌افتد كه تعداد افرادی كه در طلب پیدا كردن كار هستند از كارهای عرضه شده توسط كارفرمایان بیشتر باشد. بنابراین بیكاری را نباید یك امر انتخابی به وسیله افراد دانست بلكه نتیجه كمی سرمایه‌گذاری در نیروی انسانی, از جمله كمی تحصیلات و تجربه و یا پایین بودن رشد اقتصادی است. رشد اقتصادی نه تنها به نفع طبقه مرفه و سرمایه‌دار است

بلكه اثرات مفید آن از طریق سرمایه‌گذاری و ایجاد كار به طبقات پایین‌تر نیز سرایت كرده و ممكن است افراد و خانواده‌ها را از زیر خط فقر بالا بكشد. رشد اقتصادی را با چه متغیری باید اندازه گرفت؟ بحث‌های متعددی در مورد مناسب بودن درآمد سرانه و میانه درآمد خانوار برای اندازه‌گیری رشد اقتصادی وجود دارد. درخصوص كاهش دادن نرخ فقر در جامعه, میانه درآمد به نظر مناسب‌تر می‌آید چون میانه درآمد تا حدی نمایانگر توزیع نسبی درآمد جامعه است.

در سال‌های اخیر تغییراتی در تركیب خانواده در جامعه رخ داده است, به این معنا كه خانوارهای یك نفره یعنی افرادی كه هیچ گاه ازدواج نكرده و یا از همسران سابق خود طلاق گرفته‌اند و تنها زندگی می‌كنند, روبه افزایش است. هرچند درصد این خانوارها هنوز در جامعه كم است و مطالعات تحقیقی بر روی اثرات این تغییر در تركیب خانواده‌ها انجام نشده است اگر تجربه كشورهای دیگر در این زمینه در جامعه سنتی ایران نیز صادق باشد, این تغییر ممكن است در افزایش نرخ فقر موثر باشد. این امر به ویژه در مورد افراد طلاق گرفته و یا آنها كه شوهرانشان را به دلیل جنگ و یا سایر دلایل از دست داده‌اند, بیشتر صادق است؛

هرچند نهادهایی در جامعه وجود دارد كه به این خانوارها كمك كند. نقش دولت در كمك مستقیم به مستمندان كه در بسیاری از كشورهای پیشرفته متداول است، در كشور ما هنوز ناچیز است, هرچند برنامه‌هایی از قبیل تامین اجتماعی افراد از كار افتاده یا كشاورزان مسن و یا حمایت از برگزاری جشن نیكوكاری در كاهش فقر عمومی موثر است, ولی موسسات خیریه و كمك افراد خیر به طرق مختلف در مساعدت به مستمندان موثر است. نظریه سنتی, نقش این كمك‌های انتقالی را كاهش نرخ فقر می‌داند ولی بر طبق نظریه جدید محافظه‌كاران, اثرات این كمك‌ها در كاهش فقر عمومی ممكن است منفی باشد چون كمك‌های سخاوتمندانه می‌تواند افراد فقیر را به دام بیكاری و كم‌كاری تشویق كند چون آن‌ها حتی بدون كار می‌توانند از این كمك‌ها برخوردار باشند.

مطالعات آماری اخیر حاكی از آن است كه نرخ فقر با متغیرهای اقتصادی چون میانه درآمد خانوار و نرخ بیكاری رابطه نزدیك داشته و وضعیت اقتصادی از عوامل اصلی تعیین كننده فقر جامعه به حساب می‌آید؛ در حالی كه نقش كمك‌های خیریه در تغییر فقر مبهم است و این خود ممكن است دلیلی دیگر برای مخالفت با كمك‌های انتقالی به فقرا باشد.

فقر مطلق چیست ؟

فقر مطلق عبارت است از عدم برخورداری انسان از مبرم ترین و اساسی ترین نیاز ها مانند غذا پوشاك و سر پناه ساده. كسانی كه در زیرخط فقر مطلق زندگی می كنند دارای محرومیت ها ی جدی و آزار دهنده ای مانند گرسنگی و سوء سكونت هستند و از حیث جسمی و روحی نیز رو به تباهی و نیستی با سرعتی شتابان و غیر معمول حركت می كنند.اما فقر نسبی بیان كننده استانداردهای بالاتری نسبت به فقر مطلق است در این مقوله از فقر گر چه خانواده ها در محرومیت و ناكامی بسر می برند اما این ناكامی در مقایسه با متوسط سطح زندگی و در آمد اقشار بالاتر جامعه مشخص می شود بنابر این نسبی است.

هر دو نوع فقر علل مشخص و آثار و پیامد های اجتماعی جدی در پی دارد. فقر یكی از مشكلات اجتماعی است كه ریشه غالب مشكلات اجتماعی دیگر است (انحرافات /افزایش جرم و جنایت كه با شدت فقر اشكالی جدید و غیر معمول به خود می گیرد/ بزهكاری/ طلاق كودكان خیابانی /روسپیگری/و;;)طبق ارزیابی بسیاری از كار شناسان برجسته اقتصادی و اجتماعی در ایران مهم ترین و اصلی ترین مشكل اجتماعی فقر است كه نابسامانی های دیگر را در پی دارد .

آن چه مسلم است دو مقوله فقر در ایران به خصوص در 3ساله اخیر افزایش غیر قابل انكاری داشته ضمن اینكه در این 3 سال شاهد چند برابر شدن در آمد ارزی حاصل از فروش نفت و خالی شدن صندوق ذخیره ارزی نیز بودیم .با این اوصاف نه تنها بهبودی در اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم حاصل نشده و پول نفت بر سر سفر ه های مردم نیامد

بلكه به نظر می آید جمعیت قابل توجهی كه در سال های اخیر در گروه فقر مطلق قرار نداشتند به ویژه جمعیت زیر خط فقر مطلق با روندی شتابان در حال افزایش می با شند .این در حالی است كه به همه اعتراض های صنفی گار گران فرهنگیان و صنوف دیگر نیز نه تنها پاسخ قانع كننده ای داده نمی شود بلكه برخورد غالب دولت نیز سركوب و ارعاب است .

این توجیه كه قیمت جهانی غذا و افزایش یافته نمی تواند دلیل متقنی برای افزایش جمعیت فقیر ایران باشد چرا كه این افزایش بها به هیچ عنوان نه تنها با افزایش چند برابر در امد حاصل از فروش نفت ایران برابری نمی كندبلكه این افزایش فقط غذا را در بر می گیرد و شامل كالاهای دیگر نمی شود .آن چه غیر قابل انكار به نظر می رسد این است

كه توزیع ناعادلانه در آمد ها موجب افزایش فقر نسبی و در نهایت فقر مطلق در كشور شده است و عدم بهره وری و كاهش رشد اقتصادی و تورم لجام گسیخته در كنار عوامل متعدد دیگر گروههای فقیر را منزوی نموده است .در واقع سیاست ها و روش های نادرست اقتصادی دولت نهم نه تنها فقر زدایی ننموده بلكه تاكید بر روش های صدقه ای زمینه افزایش آن را نیز فراهم آورده است.

اما آن چه مسلم است تداوم این سیاست ها موجب بحرانی شدن فقر در كشور خواهد شد و همین مسئله نیز منجر به بحرا ن های سیاسی و اجتماعی و شورش های نامتعارف شهری خواهد گردید .به بیان دیگر با بحرانی شدن فقر آن چه وقوع آن محتمل تر به نظر می آید بروز انواع بحران ها ی اجتماعی انحرافات و آسیب های اجتماعی سابقه دار و جدید است

كه در انتظار جامعه ما خواهد بود.(روند رو به تزاید مشكلات اجتماعی)اتفاقی كه امنیت مورد اشاره آقای حداد عادل را به طور جدی زیر سوال می برد .وقتی توزیع در آمد ها نابسامان تر می شود وقتی میزان نقدینگی بدون برنامه در كشور افزایش می یابد شرایط نیز برای بی مصرف ماندن منابع مالی و در نتیجه فعالیت های تورم زا (مانند مسكن)افراهم شده و زمینه نیز برای افزایش غیر قابل كنترل تورم و ركود تورمی مهیا تر می شود .بدون تردید تشدید این

وضعیت موجبات شورش های شهری بی مقدمه را فراهم می كه نمونه این شورش ها را بارها در مناطق محروم كشور شاهد بودیم .تجربه چندین ساله چه در كشور ما و چه در جوامع دیگر ثابت نموده كه هیچ فقری امنیت نمی آورد و اولین پیامد تداوم و تشدید فقر گسترش نا امنی و فقدان امنیت خواهد بود. راه كاهش فقر نیزوعده آوردن پول نفت بر سر سفره های مردم نیست همان طور كه گسترش سهام عدالت نیز دردی از مسكینان در مان نكرده است.

تنها ران علاج اساسی فقر و بهبود امنیت همه جانبه در كشور تاكید و پذیرش ضرورت اصلاحات دموكراتیك با رعایت لوازم ان است اصلاحاتی كه بر 4راهبرد بلند مدت/ میان مدت / و سیاستهای مداوم پیشگیری از فقر است كه مورد تاكید و توجه قرار می گیرد.دستاورد چشمگیر دولت و مجلس اصلاحات در زمینه مبارزه با فقر ایجاد و گسترش نظام جامع رفاه اجتماعی بود كه می توان گفت در دولت نهم تقریبا چیزی از آن باقی نمانده است.

باید همه بپذیریم آرامش آسایش و رفاه و امنیت مردم ایران با تداوم اصلاحات گره خورده است و هر نوع مقابله با این تداوم نتایج عكس و غیر قابل جبران به همراه خواهد داشت.

فقر؛ بزهكار و بزه زده می آفریند

وقتی صفحات حوادث را ورق می زنیم هر روز با پدیده های تلخ اجتماعی مثل قتل و خودكشی ، سرقت و; روبرو می شویم . متاسفانه این نشان دهنده فقر اجتماعی ، فرهنگی و در نهایت فقر اقتصادی است . در جامعه ما بخاطر فاصله طبقاتی زیاد روزبه روز بر تعداد فقرا افزوده می شود و بررسی های اجمالی نشان می دهد 90 درصد ثروت در دست 10 درصد از مردم قرار دارد.

هرچند دولتمردان در تلاشند كه با سیاست های خاصی این مشكل را حل كنند اما موانع و معضلات اقتصادی به حدی است كه این سیاست ها با شكست مواجه شده ، یكی از این سیاست ها تخصیا یارانه بدون توجه به بافت شهرها و شرایط جغرافیایی آنهاست . این روش تاكنون نتوانسته چندان در حل معضلات اجتماعی چاره ساز باشد.

مطابق نظریات جامعه شناسان عدالت به دو نوع عدالت اجتماعی و عدالت جغرافیایی تقسیم می شود. عدالت اجتماعی به معنای كم كردن فاصله طبقاتی و عدالت جغرافیایی به معنای تقسیم امكانات با توجه به شرایط جغرافیایی استانها است اما در كشور ما عدالت جغرافیایی رعایت نشده و امكانات در جامعه فقط بین چند استان تقسیم شده و همین مساله به بروز جرم و آسیب های اجتماعی دامن زده است .

نكته قابل توجه دیگر در زمینه ناهنجاری های اجتماعی و بروز جرایم این است كه بعضی معضلات اجتماعی از نگاه قانون جرم محسوب می شود و مجازات دارد به عنوان مثال مطابق ماده 712 قانون مجازات اسلامی فرد تكدی گر از یك تا 3 ماه به حبس محكوم می شود در حالی كه در تحلیل جرم شناسی چنین كاری و جرم انگاشتن برخی معضلات صحیح نیست . جرم شناسان معتقدند باید به جای معلول با علت ها برخورد كرد.

نباید فراموش كنیم فقر شمشیر دولبه است یعنی از مساله فقر هم بزهكار به وجود می آید و هم بزه زدگی ، بزهكار فردی است كه به جهت نیاز اقتصادی و نداشتن شغل دست به جرم می زند و بزه دیده فردی است كه به دلیل فقر توان اداره زندگی اش را ندارد.

در مجموع تحلیل محتوای صفحه حوادث مطبوعات كه گویای رویدادهای تلخ جامعه است نشان می دهد معضل فقر ام الفساد جامعه است و باید بطور جدی این معضل پیگیری و حل شود تا شاهد گسترش جرایم نباشیم

وقتی فقر بر چهره تنهای یک مادر پنجه می اندازد

به دستان چروک خورده اش نگاه می کند، نگاه خیسش آرام روی چین و چروک دستهایش می لغزد، نمی داند اگر خدا این دستها را به اونمی داد چطور می توانست به جنگ مشکلا ت زندگی برود.
بانوی تنهای شهری که سالهاست سایه سر فرزندانش شد. خوب می داند که اگر بازندگی نجنگد، زندگی او را به زمین خواهد زد.
شانه هایش زیر بار مشکلا ت خم شده اند اما هنوز ایستاده است. ایستاده است تا قامت فرزندانش در مقابل تندبادهای زندگی خم نشود.

به گفته کارشناسان مسائل اجتماعی زنان سرپرست خانوار آسیب پذیرترین قشر جامعه محسوب می شوند که به علل مختلف مانند طلاق، اعتیاد، فوت همسر، زندانی بودن همسر و عوامل دیگر به تامین زندگی خود و افراد تحت تکفل می پردازند. براساس اعلام مراجع رسمی، حدود 9 درصد خانوارهای کشور را زنان سرپرستی می کنند که نسبت به سایر زنان استرس بیشتری را تجربه می کنند و در مقابل کیفیت زندگی پایین تری دارند.

هم اکنون زنان سرپرست خانوار دو وظیفه عمده را انجام می دهند و افزون بر نقش های متعدد و متنوع نقش پدری را هم ایفا می کنند، طبیعی است که در این راستا باید مسائل و مشکلات مختلفی را تحمل کنند. هر فرد نیازمند دارای شخصیت و اعتبار انسانی است.

بر همین اساس باید زنان سرپرست خانوار در مقطع زمانی مناسبی آموزش ببینند، به طوری که هم عزت نفس آنها خدشه نبیند و هم با توجه به نرخ تورم و مستمری دریافتی زیر خط فقر قرار نگیرند.
به گفته اغلب کارشناسان مسائل اقتصادی ایران طی سالهای اخیر خط فقر در کشور دامنه وسیعی یافته و شمار بزرگی از شهروندان به زیر خط فقر نسبی پرتاب شده اند.در این میان، برآسیب پذیری برخی اقشار اجتماعی مانند زنان سرپرست خانوار که در غیاب همسران خود،

ناگزیر به کشیدن بار زندگی هستند، افزوده شده است. این مساله جدا از ابعاد مختلف آن در پایتخت، در استان های محروم کشور که با تعدد فرزندان نیز رو به رو هستند ابعاد تازه ای به خود گرفته است.

نتایج تحقیقات نشان می دهد که زنان سرپرست خانوار برخلاف مردان تمامی درآمدشان را صرف بهبود وضع خانواده وارتقای سطح تغذیه، رفاه وتحصیل فرزندان تحت تکفل خود می کنند .

محروم ترین گروه در بین زنان

به گفته اکثر جامعه شناسان محروم ترین گروه در بین زنان را زنان سرپرست خانوار در کشور تشکیل می دهند. این در حالی است که از این گروه زنان در جامعه آمار دقیقی وجود ندارد. چرا که بسیاری از زنان سرپرست خانوار که به دلایل متعددی مثل مهاجرت شوهر، زندانی شدن یا از کار افتادگی او و حتی طلاق سرپرستی خانواده خود را برعهده گرفته اند، ممکن است خود را سرپرست خانوار معرفی نکنند، به عبارت دیگر مسائل فرهنگی و سنن اجتماعی باعث می شود زنان، با وجود اداره خانواده، خود را سرپرست خانوار معرفی نکنند. از این رو نمی توان به آمارهای ارائه شده اعتمادکرد.

دکتر ناهید مطیع، جامعه شناس به مفهوم زنانه شدن فقر اشاره می کند و می گوید: این مفهوم در دهه 80 در کشورهای صنعتی به وجود آمدو بیشتر زنان کشورهای صنعتی به دلیل طلاق سرپرست خانوار شدند. این در حالی است

که این مساله در کشورهای جهان سوم، به دلیل مرگ همسر، طلاق، اعتیاد و بیماری، برای زنان به وجود آمد. همچنین فرصت های اجتماعی کافی برای کسب درآمد زنان در اختیار نبود در نتیجه مفهوم زنانه شدن فقر مطرح شد. آمارها در دهه نود نشان می دهد 70 تا 90درصد فقرای کشورهای صنعتی را زنان تشکیل می دهند.

وی می گوید: در کشورهای صنعتی زنانه شدن فقر به دلیل طلاق است. این امر در کشورهای جهان سوم بیشتر به دلیل مهاجرت مردان از محل زندگی و نبودشان در خانواده، بیکاری و بحرانهای اقتصادی که در این کشورها وجود دارد، است.

دکتر مطیع رشد زنانه شدن فقر را در ایران ناشی از بحرانهای اقتصادی می داند و می گوید: آمار زنان سرپرست خانوار به دلیل معضلات اقتصادی روز به روز در حال افزایش است. طبق آمار رسمی بین 8 تا 10 درصد از خانواده ها دارای زن سرپرست خانوار بوده و فقر روز به روز در بین زنان سرپرست خانوار بیشتر می شود.

دکتر مطیع با اشاره به علل فقر در میان زنان سرپرست خانوار ایرانی می گوید: یکی از عمده دلایل فقر زنان در ایران فقدان تامین اجتماعی فراگیر و کافی برای زنان سرپرست خانوار و دیگری فرصت های اجتماعی است که مردان در اختیار دارند. متاسفانه در جامعه ایران زنان کمتر به برخی از فرصت های شغلی می رسند. زیرا بازار کار ایران ترجیح می دهد مرد را وارد سیستم کاری کند و اشتغال برای زنان ایرانی محدود است.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


دانلود مقاله آسيبهاي اجتماعي تحت pdf
قیمت : 59,700 تومان

درگاه 1

Copyright © 2014 nacu.ir
 
Clicky