عنوان : مبانی نظری و پیشینه تحقیق افسردگی چیست
قیمت : 59,700 تومان
توضیحات در پایین همین صفحه

درگاه 1

توجه : دریافت شماره تلفن همراه و آدرس ایمیل صرفا جهت پشتیبانی می باشد و برای تبلیغات استفاده نمی شود

هدف ما در این سایت کمک به دانشجویان و دانش پژوهان برای بالا بردن بار علمی آنها می باشد پس لطفا نگران نباشید و با اطمینان خاطر خرید کنید

توضیحات پروژه

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مبانی نظری و پیشینه تحقیق افسردگی چیست دارای 67 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مبانی نظری و پیشینه تحقیق افسردگی چیست  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات ارائه میگردد

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي مبانی نظری و پیشینه تحقیق افسردگی چیست،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد


بخشی از متن مبانی نظری و پیشینه تحقیق افسردگی چیست :

افسردگی چیست

افسردگی نوعی اختلال روانی است كه در آن خلق شخص آشفته می‌شود. چون افسردگی، اغلب مورد درمان قرار نمی‌گیرد پزشكان از تعداد واقعی افراد مبتلا به افسردگی اطلاع ندارند. با این حال، آنها می‌دانند كه تعداد افراد افسرده كم نیستند در واقع، افسردگی به قدری متداول است كه گاهی از آن به عنوان سرماخوردگی روانی یاد می‌شود (گنجی،1387).

2-1-2-2- اصطلاح افسردگی

اصطلاح افسردگی اغلب برای بیان اندوه عمیق به كار می‌رود. تقریباً همه افراد زمانی دچار غم و غصه شده‌اند، اما كسانی كه بیماری افسردگی دارند دلسردی و نومیدی شدیدی تجربه می‌كنند كه مدت زیادی طول می‌كشد و معمولاً با زندگی خانوادگی، شغلی یا موقعیتهای اجتماعی آنها تداخل پیدا می‌كند.

اگر افسردگی عمده درمان نشود می‌تواند خطرناك باشد. افكار خودكشی جزء جدایی‌ناپذیر این بیماری است. هر چند كه افراد مبتلا به افسردگی عمیق به ندرت نیروی كافی برای خودكشی دارند با كم شدن افسردگی احتمال بیشتری وجود دارد كه اقدام به خودكشی كنند. افسردگی درمان نشده عمده‌ترین عامل خودكشی می‌باشد.افسردگی یكی از اختلالات عمده دوره نوجوانی و جوانی است.

افسردگی از زمانهای قدیم در نوشته ها آمده است و توصیفهایی از آنچه ما امروزه اختلالات خلقی می خوانیم دربسیاری از مدارك طبی قدیم وجود دارد . داستان عهد عتیق شاه سائول و داستان خودكشی آژاكس در ایلیاد هومر ، هر دو یك سندرم افسردگی را توصیف كرده اند . حدود 450 سال قبل از میلاد ، بقراط اصطلاح مانی و ملانكولی را برای توصیف اختلالات روانی بكار برد . در حدود 100 سال قبل از میلاد كورتیلوس سلسوس در كتاب De Medicina افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود . این اصطلاح را پزشكان دیگر از جمله ارسطو (120 تا 180 سال بعد از میلاد ) و جالینوس ( 129 تا 199 سال بعد از میلاد ) نیز بكار بردند . در قرون وسطی طبابت در ممالك اسلامی رونق داشت و رازی و ابن سینا و پزشك یهودی ،میموند ، ملانكولی را بیماری مشخص تلقی می نمودند . در سال 1854 ژان پیرفالر حالتی را توصیف نمود و آن را جنون ادواری نامید .

امیل كرپلین در سال 1986 بر اساس معلومات روانپزشكان فرانسوی و آلمانی ، مفهوم بیماری مانیك دپرسیو راشرح داد كه شامل اكثر ملاكهای تشخیصی است كه امروزه روانپزشكان برای تشخیص این بیماری از آنها استفاده می كنند . كرپلین همچنین نوع خاصی از افسردگی را به نام « افسردگی رجعتی » كه پس از یائسگی در زنها و در اواخر بزرگسالی در مردها شروع می شود را شرح داد ( پورافكاری، 1386) .

2-1-2-3- ملاكهای تشخیصی حملهافسردگی اساسی DSMIV

A پنج تا ( یا بیشتر ) از علائم زیر در یك دوره دو هفته ای وجود داشته اند و نشان دهنده تغییر از سطح عملكرد قبلی هستند ، حداقل یكی از علائم یا بصورت :

1ـ خلق افسرده و یا 2ـ از دست دادن علاقه و احساس لذت است .

- علائمی را كه به وضوح ناشی از اختلال طبی كلی هستند ، یا هذیانها و توهمات ناهماهنگ با خلق را به حساب نیاورید .

1ـ خلق افسرده اكثر مواقع تقریباً هر روز ، یا با گزارش ذهنی ( مثل احساس غمگینی ، پوچی ) یا مشاهدات دیگران ( مثلاً غمگین و اشكبار بودن ).

- در كودكان و نوجوانان ممكن است بصورت خلق تحریك پذیر باشد .

2ـ كاهش قابل ملاحظه علاقه یا احساس لذت نسبت به تمام ، یا تقریباً تمام فعالیتها در قسمت عمده روز ، تقریباً هر روز ( به طوریكه شرح ذهنی بیمار یا مشاهدات دیگران نشان می دهد) .

3ـ كاهش قابل ملاحظه وزن بدون پرهیز یا رژیم غذایی یا افزایش وزن ( مثلاً پیش از 5 درصد وزن بدن در یك ماه ) یا كاهش و یا افزایش اشتها تقریباً هر روز .

- در كودكان عدم بالا رفتن مورد انتظار وزن را در نظر بگیرید .

4ـ بی خوابی یا پر خوابی تقریباً هر روز .

5ـ تحریك یا كندی روانی ـ حركتی تقریباً هر روز ( قابل مشاهده برای دیگران مربوط به احساسهای ذهنی بی قراری یا كندی كه دریافت یا مطرح می گردد ).

6ـ خستگی یا فقدان انرژی تقریباً هر روز .

7- احساس بی ارزشی ، زیادی بودن یا گناه بی جا ( كه ممكن است هذیانی باشد، تقریباً هر روز، فقط شامل خود ملامتگری و احساس گناه در مورد بیمار بودن نمی گردد) .

8ـ كاهش توانایی تفكر یا تمركز ، یا بی تصمیمی تقریباً هر روز (به شرح ذهنی بیمار یا مشاهدات دیگران ) .

9ـ افكار تكرار شونده مرگ ( نه بصورت ترس از مرگ ) افكار انتحاری تكراری بدون نقشه خاص ، یا اقدام به خودكشی یا طرح خاص برای خودكشی .

B ـ علائم شامل ملاكهای یك دوره مختلط نمی گردد .

C ـ علائم ناراحتی قابل ملاحظه بالینی كه با تخریب در عملكرد اجتماعی ، شغلی یاخانوادگی همراه است.

D ـ علائم ، ناشی از تأثیر فیزیولوژیك مستقیم یك ماده ( داروی نسخه شده یا داروی سوء مصرف یا یك اختلال طبی كلی مثل كم كاری تیروئید ) نباشد .

E ـ داغدیدگی توضیح بهتری برای علائم ارائه نكند . یعنی پس از فقدان فردی محبوب ، علائم بیش از دو ماه دوام یابد و با تخریب عملكردی بارز ، اشتغال ذهنی بیمارگونه با بی ارزشی ، تفكر انتحاری ، علائم پسیكوتیك ، یا كندی روانی ـ حركتی همراه شود . (گنجی،1387).

2-1-2-4- نشانه های افسردگی

صرف نظر از اینكه چه عواملی باعث ایجاد و بروز بیماری افسردگی می شود ، مجموعه علائم مربوط به این بیماری ، یعنی سندرم افسردگی ، به نحو خارق العاده ای تداوم داشته و دارد . معمولاً بیمار علائق خود را مدام از دست می دهد و از زندگی لذت نمی برد ، اشتها و خواب او مختل می گردد . كنش های جسمانی و روانی وی كند می شود ، تداوم تمركز و یاد آوری اش به هم می خورد ، اعتماد به نفس خویش را از دست می دهد ، احساس گناه و بی ارزشی شدید می كند كه بصورت اشتغال ذهنی دردآلودی در می آید ، و بالاخره فكر مرگ و خودكشی پیدا می كند و حتی به قصد و عمل خودكشی نیز می انجامد( هرسن وترنر[1]، 1985 ) .

الف ـ فقدان لذت :

در این حالت یك ناتوانی كلی دركسب لذت از هر چیز در زندگی و یا حتی در آداب و رسوم و وقایع و چیزهای خوشایند روزمره می باشد و در كل ازدست دادن توانایی برای كسب لذت می باشد (اسنیس[2] ،1993 ) این اصطلاح برای اولین بار به وسیله ریبو (1896) بحث شده است و بعنوان یك نشانه بارز در بیماران افسرده و توسط كلین (1974) مطرح شده است و شاید نشانه پیش آگهی بالینی بهتری در پاسخ به درمان باشد . در افراد افسرده « فقدان لذت » كه ناتوانی در كسب تجربه لذت می باشد، سیمای پایداری است كه بصورت فقدان جذبه در قیافه ، گفتار ، رفتار و سبك زندگی تظاهر پیدا می كند ( سیمز 1995 ).

ب : احساس گناه و بی ارزشی

احساس گناه و بی ارزشی در بیماران افسرده نوع درون زاد ممكن است علامت بارزی باشد .این موضوع خیلی وقتها پیش توسط پلوتارك در یك قرن بعد از میلاد مسیح توصیف شده است . با استفاده از یك مقیاس برای ارزیابی احساس گناه ، ممكن خواهد بود كه ما دو نوع آن را از هم جدا كنیم :

احساس گناه یا شرم « هذیانی » كه در رابطه با اعمال شخصی خود فرد تجربه می شود ) و احساس گناه « عاطفی » ( یك احساس كلی و خیلی شدید از بی ارزش بودن ) ( بریوس و دیگران، 1992 ).

به همان اندازه هذیان گناه و احساس بی ارزشی ، هذیانهای خود بیمار پندارانه و نیست انگاری نیز نسبتاً در بیماران افسرده ، خصوصاً وقتی كه در بزرگسالی رخ می دهد شایع است ( سیمز، 1995).

ج ـ مسخ شخصیت[3]

مسخ شخصیت نیز در افسردگی شایع است و ممكن است بصورت فقدان

و یا عدم احساس و یا عدم توانایی بر حس چیزی تظاهر پیدا كند . بطور كلی شكل خفیفی از آن كه در بیماریهای شدید و هذیانهای نیست انگاری دیده می شود ، ممكن است در افسردگی شایع باشد ، به این صورت كه بدنم تبدیل به آب شده است یا من مرده ام ، و من هیچ احساسی ندارم و نخواهم داشت ( سیمز، 1995 ) .



[1] Hersen&Terner

[2] Asniss

[3] Depersonalization

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق افسردگی چیست
قیمت : 59,700 تومان

درگاه 1

Copyright © 2014 nacu.ir
 
Clicky