توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله ارتباط میان هنرهای سنتی و كاربردی بودن اشیاء دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ارتباط میان هنرهای سنتی و كاربردی بودن اشیاء  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ارتباط میان هنرهای سنتی و كاربردی بودن اشیاء،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله ارتباط میان هنرهای سنتی و كاربردی بودن اشیاء :

ارتباط میان هنرهای سنتی و كاربردی بودن اشیاء

در بسیاری از موارد شاهد طرح این بحث بوده ایم كه چرا هنرهای سنتی در جامعه ی ما و بخش عمده ای از آن تنها از منظر یك اثر هنرمندانه مورد تامل قرار می گیرد و نقش كاربردی آن كمتر مورد توجه بوده است. و چرا اشیایی كه امروزه در زندگی روزمره با ان سرو كار داریم متاثر از هنرهای سنتی ما نیست و در هر صورت یك تفاوت ماهوی بین نوع اشیایی كه امروزه در زندگی با آنها سروكار داریم و چیزهایی كه در زندگی سنتی با آنها مواجه بوده ایم احساس می شود حل این موضوع را شاید بتوان در این نكته دانست كه ما نسبت بین كاربرد اشیاء را با جنبه های هنرمندانه آن بتوانیم درست تشخیص بدهیم. عده ی معتقدند كه این دو جنبه در عوض یكدیگرند، یعنی اینكه یكی از آنها می تواند باشد و دیگری می تواند نباشد. به دیگر سخن یك شیء ممكن است تنها جنبه هنرمندانه داشته و كاربردی نباشد و یا اینكه كاربردی بوده و هنرمندهنه نباشد. زمانی هم این دو در كنار یكدیگر قرار می گیرند بدون اینكه ربطی به لحاظ ماهوی با هم داشته باشند در واقع اینها را در همسایگی و همجواری و در عرض یكدیگر می بینیم. در شكلی دیگر، اینها در طول یكدیگرند یعنی یكی در پی دیگری آشكار می شود و در حقیقت شی كه به صورت روز مره با آن سروكار داریم ارتقاء مرتبه پیدا كرده و طبعاً جلوه هنرمندانه پیدا می كند.

به نظر می رسد اگر گاهی اوقات حل این معضل و معما، دشوار می شود، به خاطر نومع نگاهی است كه ما داریم یعنی وقتی اینها را در عرض هم می بینیم برای ما این تزیینات، مستقل از شیء جلوه گر می شوند و می گوییم كه اینها تزیینات شیء را محمل قرار داده اند، تا بتوانند آشكار شوند. اما وقتی آنها را در طول هم قرار می دهیم و یك رابطه ای طولی برقرار می كنیم، در این صورت در ادامه ی هم و یا ارتقاء كیفیت است كه آن صورت هنرمندانه آشكار می شود، مثل غنچه و گل ببینید وقتی غنچه می شكفد گل میشود، این طور نیست كه چیزی به نام گل و چیزی به نام غنچه وجود داشته باشد، چرا كه اینها به نسبت در طول هم قرار می گیرند. مثلاً فرش یك جنبه كاربردی دارد و برای اینكه بتواند فواید كاركردی خودش را ظاهر كند احتیاج ندارد كه آن نقوش و تركیبات رنگی در فرش وجود داشته باشد، بلكه كافی است.حمام گنجعلی خان به نظر می رسد باید به یك نیاز وسیع تری پاسخ بدهد، و آن اینكه هم حجم و هم روح ما در آن شست و شو شود. برای همین حمام رفتن مهم بوده همچنان كه غذا خوردن و هرچیز دیگری امر مهمی بوده است. اما امروزه هیچ چیز امر مهمی نیست حمام رفتن اصلاً امر مهمی نیست. غذا خوردن اصلاً امر مهمی نیست چرا هیچ چیز مهم نیست! چون انسان موجود مهمی نیست.

عایق بوده و پرزدار و نرم باشد ورطوبت و حرارت را منتقل نكند و ; هیچ كدام از اینها موكول به این نمی شود كه می بایست فرش حتماً منقوش و الوان باشد، زیرا اینها نقشی در جنبه های كاربردی فرش ندارد. شاید به همین دلیل اتس كه سنت بین جنبه های هنرمندانه فرش، جنیه های كاركردی خودش را نیز ارائه می دهد. این نوع نگاه كه دو موضوع را در عرض هم ببینده به فكری بر میگردد كه در دوره معاصر شیوع پیدا كرده و امروز ما هم به آن مبتلا شده ایم. در تفكر امروزی چیزی كه معتبر است جهانی است كه در آن به سر می بریم یعنی جهان ماده و آن بخشی از وجود انسان كه معتبر است پخش حیات دنیوی انسانی است و چون حیثیت دنیوی انسان معتبر شناخته شده هر آن چیزی كه با آن مرتبط باشد نیز اعتبار خواهد یافت.

اگر در حیات سنتی ما فرش و لیوان و پنجره و پرده و ;. همه یكجور دیگر بودند به خاطر این بود كه تعریف انسان، حیات انسان و تعریف جهان و سایر تعاریف تفاوت می كرده است تشنگی را فقط آب مرتفع می كرده و یك عطش دیگر معنوی بوده كه باید یك چیزی سیرابش می كرده است سكنی گزیدن در یك خانه یعنی، سكینه پیدا كردن به آرامش رسیدن یعنی در وطن مستقر بودن آن هم برای كسی كه اهل این عالم نیست و در هجران در این عالم به سر می برد. اگر ما بخواهیم برای چنین كسی سكینه و راه آرامش وامنیتی ایجاد كنیم باید كارهای دیگری انجام داد و برای اینكه این كارها صورت گیرد آب خوردنش، لباس، پوشیدن معاشرت كردنش و ; معانی دیگری پیدا می كند.
پس حقیقتاً نقش روی فرش پاسخگوی نیازی بوده است.

این نقش، زینتی است الصاق شده به خانه اما اگر در كیفیت حیات سنتی مان زندگی می كردیم این دیگر یك امر الصاق شده نبود بلكه امری حقیقی بود و یك نیاز واقعی را پاسخ می داد.
شما این موضوع را فقط در هنرهای سنتی به شكلی كه امروزه تعریف شده یعنی مثلاً در سفال و منسوجات و چیزهایی كه امروزه در كارگاههای هنرهای سنتی وجود دارد نمی بینید. بلكه در همه شئون زندگی این چیزها دیده می شود. مگر درمعماری ما این طورنیست مگر در رفتار ما این طور نبوده و یا در هر چیز دیگر.

امروزه در معماری مثلاً برای استحمام كردن می گوییم، استحمام كردن چیست؟ بدن ما كثیف شده و زیر دوش بدن را می شوییم و پاكیزه می شویم چون جسم مان را قرار است پاك كردن جسم هم، حقش همین حمام هایی است كه در خانه ها وجود دارد بنابراین برای مرتفع كردن این نیازها احتیاجی به ساختن حمام گنجعلی خان نبوده است حمام گنجعلی خان اگر قراربود پاسخگوی این نیاز باشد كه صرفاً جسم مادران شست وشو شود، دیگر نیازی نبود كه درست شود حمام گنجعلیخان به نظرمی رسد باید به یك نیاز وسیع تری پاسخ بدهد، و آن اینكه هم جسم و هم روح ما در آن شست وشو شود. برای همین حمام رفتن مهم بوده همچنان كه غذا خوردن و هرچیز دیگری امر مهمی بوده است اما امروزه هیچ چیز امر مهمی نیست. حمام رفتن اصلاً امر مهمی نیست، غذا خوردن اصلاً امر مهمی نیست چرا هیچ چیز مهم نیست! چون انسان موجودمهمی نیست.

در حیات سنتی ما، انسان موجود بسیار مهمی بود آب خوردنش مهم بود برای اسب یك جایی درست می كردند كه آب بخورد و برای او تزیین لازم نبود چون آب خوردن او صرفاً آب خوردن بود. ولی در مورد انسان چون موجود شریف و مهمی است آب خوردنش هم امر مهمی است.

برای اینكه در مورد انسان حق مطلب ادا بشود چاره ای نیست جز اینكه هر شیء ارتقاء كیفیت پیدا كند تا بتواند پاسخگوی مرتبه عالی تری نیز باشد برای همین است كه می بینیم در كشور ما هنرهای سنتی دامنه اش گسترده است و هر چیزی كه از آن سخت به میان می آید مشمول هنرهای سنتی می شود. مثلاً سنگ آسیاب كارش این است كه گندم را تبدیل به آرد بكند آیا آنجا هم بستر های سنتی است؟ حتی اگر با تلقی امروز آن را نگاه كنیم و بگوییم كه هنرهای سنتی جایی است كه تزیینات در آن ظاهر شده و مشمول هنرهای سنتی می شود من سنگ آسیابی دیدم كه تزیینات زیادی داشت می گفتند كه گندم را برای چه كسی آرد می كنید برای انسانی كه موجود بسیار شریفی است برای انسانی كه خلیقه;است. برای انسانی كه اگر هیچ چیز در عالم مشمول انالله و انا الیه راجعون نشود بلا تردید انسان مشمول این آبه می شود. از نزد خدا آمده و به نزد او برمی گردد و خداوند در مورد او می گوید نفحت فیه من روحی یعنی از روح خودم در او دمیدم.

انسان جهان سنتی هر جا كه بنیه و بضاعت پیدا می كرده به جنبه های كرد اكتفا نمی كرده است این جنبه های كاركردی را از جهت اداء ادب به خرج دادن، كه در محضر این حقیقت از انسان و هستی است، رهی نداشته جز اینكه این را باید ارتقاء مرتبه می داده و آن چیزی است كه ما امروزه به آن هنرهای سنتی می گوییم و این تبدیل شده به یك اثر سنتی پس نسبت وجهه هنری پاسخگوی وجهه كاركردی می شده است و اگر وسعش می رسیده و امكاناتش فراهم می شده این را القاء ؟؟ می داده تا تناسب و شایستگی پیدا كند

امروز هم همین كار را می كنیم اگر امكانات در اختیار نداشته باشید برای اینكه خودتان را در مقابل سرما و گرما بپوشانید جلیبه سر می كشید و خیلی را قید و بند رنگ و فرمش و هیچ چیز دیگری نیستید الا اینكه شما را در مقابل سرما و گرما باد و باران مصون نگه دارد اما اگر وسعتان بیشتر باشد تبدیل می شود به لباسی كه شما را از گرما و سرما مصون و با شما تاسب دارد اندازه شماست و به شما اجازه می دهد كه كارهایی كه می خواهید انجام دهید ودرست انجام دهید و خلاصه اینكه متناسب با فعالیتهای روز مرده شما باشد. این هم مرتبه ای است كه در آن جنبه های كاركردنی ظاهر می شود اما در جایی شما احساس می كنید این لباس گل گلی بپوشید می گویند این لباس تناسبی با شخصیت شما ندارد و بهتر است چیزی بپوشید كه شخصیت شما را نشان بدهد. چیزهایی در لباس شما ظاهر می شود كه مفهوم كاركردی ندارد اما اگر نباشد این لباس غلط از كار در می آید مثلا كت و شلوارها همه یقه دارد و یا سردست همه كت ها دكمه دارد حالا اگر اینها را نداشت دیگرتفاوتی در جنبه كاركردی اش نبود و همچنان ما را درمقابل سرما و گرما مصون نگه می داشت خیلی چیزها نیز به این لباس ها اضافه می شود كه پاسخ جنبه های دیگری از نیازهای ما را بدهد، جنبه ای كه از حدود حیات دنیوی ما خارج می شود و به شاكله ی حقیقتی و جنبه های معنوی و شخصیت ما مربوط می شود.

در هنرهای سنتی این امر در زمانی در همه امور قابل تعمیم بود و چیزی نبود كه مشمول این واقعیت نشود. به عبارت دیگر شما عملاً با جنبه ای در فرهنگ خودمان مواجه می شوید و به عبارتی می توان این طور تعبیر كرد كه ما ایرانیان تا موقعی كه در مورد هر امری به مرتبه سرودن شعر دسترسی پیدا نمی كردیم به آرامش نمی رسیدیم. ما باید این استحمام شعر شایسته ای بسازیم برای همین تا زمانی كه حمام گنجعلی خان را نمی سازیم رضایت خاطر پیدا نمی كنیم. ما نمی توانیم اكتفا كنیم به حمامی كه فقط تن ما را بشوید.

تا زمانی كه در وصف پل خواجود شعری سروده نمی شود ما نمی توانیم رضایت خاطر پیدا كنیم چرا كه در فرهنگ ما خاصیت پل فقط این نیست كه ما را ازیك مانع طبیعی عبور دهد یعنی ما تا وقتی ك خاكی را به كیمیا زر نكنیم راضی نمی شویم و هر جا میدانی پیدا می كردیم آنجا می شده میدانی برای كیمیاگری ما در حقیقت هرهای سنتی یعنی كیمیاگری مرتبه كاركردی مرتبه خاك است. مرتبه هنری مرتبه زر است هنرمند كیست؟ همه ملت ایران همه می بایست دست اندر كار این امر می بودند تا این كیمیا گری را انجام دهند.

اما امروز ما چون این طور نگاه نمی كنیم و این تلقی را از انسان و هستی و حیات نداریم و اكتفا كرده ایم به حیات معنوی و مرتبه نازله وجود انسان و این حوزه از فرهنگمان تبدیل شده به هنرهای سنتی كه یك چیز مجزا از زندگی روزمره ماست چیزی كه امروزه سازمان میراث فرهنگی باید تلاش كند كه حفظ شود آن وقت است كه آثار هنری مربوط به هنرهی سنتی می شوند چیزهای لوكس- مازمانی شایستگی این را داشتیم كه در ظرفی كه امروزه اثر هنری شناخته می شود آب بخوریم و این پارچه زری كه امروزه بافته می شود لباس ما و این فرش نفیس زیرانداز ما باشد.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 nacu.ir
 
Clicky