مقاله شرایط ازدواج و عقد

توضیحات

  مقاله شرایط ازدواج و عقد دارای 45 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله شرایط ازدواج و عقد  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله شرایط ازدواج و عقد،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن مقاله شرایط ازدواج و عقد :

و از نشانه های خدا بر شما این است كه از جنس خودتان برایتان همسرانی آفرید تا به واسطه آن آرامش یابید . ((قران كریم ))
به طور یقین شیرین ترین حادثه ای كه در زندگی همه اتفاق می افتد ازدواج است و برای دختر و پسری كه با هم ازدواج می كنند پرداختن به وظایف همسری و جلب رضایت همسر از مهمترین مسائل است . ما در مجموعه حاضر سعی داریم به صورت ساده و مختنصر به موضوعاتی نظیر انتخاب همسر مناسب , گذر از دوران نامزدی و عقد و همچنین تداوم زندگی زناشوئی با موفقیت و كامیابی اشاره نمائیم . اكثر افراد جامعه در طول زندگی به خصوص اوایل زندگی با مشكلات زیادی روبرو می شوند به خصوص مشكلات اقتصادی مثل نداشتن مسكن , مخارج زندگی , نداشتن شغل دائم و ; . اما با این وجود بسیاری از اختلافات زوج ها و حتی بسیاری از طلاق ها به خاطر مسائل اقصادی نبوده است بلكه ندانستن راه و رسم زندگی و نشناختن همدیگر باعث این جداییها گردیده است .

هدف ما این است كه شما با ملاك های انتخاب همسر مناسب , نحوه گذر از دوران عقد و اصول زندگی مشترك اشنا شوید و فضای زندگی را برای همدیگر ارام بخش كنید . با خواندن و بكار بردن این اصول و كمك گرفتن از مشاوران مسائل خانوادگی مطمئن هستیم به موفقیت هایی در زندگی خواهید رسید و احساس خوبی از انتخاب همسر خود و از كنار هم بودن خواهید داشت .

ضمن اینكه به شما می گوییم : مطالب این جزوات با یك بار خواندن ممكن است فراموش شوند و یا مدت زیادی طول بكشد تا بتوانید انها را بكار بگیرید پس این مطالب را بارها بخوانید تا فراموش نكنید و همچنین صبور باشید تا بتوانید آنها را در زندگی بكار گیرید و اگر باز هم مشكل داشتید با یك مشاوره یا روانشناس مسائل خود را در میان بگذارید .

امیدواریم با بكار بستن مواردی كه توصیه خواهد شد همیشه زندگی شما با سعادت و شادكامی همراه باشد .
راهكارهایی برای ایجاد روابط صمیمانه تر شوهر با زن
1- به حرف های همسرتان گوش كنید و سئولاتی از او بپرسید .
2- بكوشید بدون ارائه توصیه های نا خاسته , به مدت 20 دقیقه به حرف های او گوش كنید .
3- سعی نكنید در قبال مشكلات او راه حل ارائه دهید , در عوض با او هم فكری و همدلی كنید.
4- علاوه بر مناسبت های ویژه , در مواقع دیگر نیز برای تنوع به او شاخه گلی هدیه كنید .
5- از قیافه و ظاهرش تعریف و تمجید كنید .
6- وقتی ناراحت است به احساساتش احترام بگذارید .
7- وقتی خسته است به او پیشنهاد كمك بدهید .
8- وقتی می خواهید دیر تر به منزل بروید , به او زنگ بزنید و خبر دهید .
9- از محل كار به او زنگ بزنید و حالش را جویا شوید یا موضوع هیجان انگیزی را برای او تعریف كنید یا بگوئید كه او را دوست دارید . كاری كنید كه بداندوقتی ازاو دورمی شوید , دلتان برایش تنگ می شود .
10-در حضور دیگران محبت خود را بیشتر به او نشان دهید .
11-برای او بیشتر از فرزندان اهمیت قائل شوید و كاری كنید كه بچه ها بدانند شما اول از همه به همسرتان توجه دارید .
12- با او به گونه ای رفتار كنید كه در اوایل ازدواج رفتار می كردید .
13- به شیوه ای با گفت و گو كنید كه نشان دهید كه شما خواهان رسیدن به خواسته های او هستید .
14- فرصت خاصی را فراهم كنید كه با هم تنها باشید .
15- وقتی آرایشگاه می رود و مدل موهایش را تغییر می دهد , از فرم جدید او تعریف كنید.
16- وقتی به حرف های او گوش می دهید , تماس چشمی خود را با او حفظ كنید .
17- اگر از شما در خواست كمك و حمایت كرد , بی آنكه در خواست او را نا بجا تلقی كنید به او پاسخ مثبت دهید .
18- وقتی همسرتان در دكراسیون منزل تغییراتی ایجاد كند از حسن سلیقه او تعریف و تمجید كنید .
برای آزمودن افراد همنشینی كافی است

حضرت علی (ع)
چگونه همسر مناسب خود را انتخاب كنیم
دوران نوجوانی و جوانی مانند یك دریای طوفانی است . در این دوره جسم و روان دچار التهاب و هیجان است . اندیشیدن به اینده و طرح هایی برای زندگی , ابزار عقیده , دوست داشتن و دوست داشته شدن , همسر یابی و رسیدن به فرد اید آل هم به جوان محبت می دهد و هم احساس ارزشمند بودن , هم احساس بالغ شدن و هم رسیدن به آرزوهای دیرینه . جوانی كه در استانه ازدواج قرار می گیرد به دلیل موقعیت سنی و عدم تجربه در این زمینه با سوالاتی روبرو می شوند كه دست یافتن به پاسخ سوالاتشان امنیت بیشتری در جهت معیارهای زندگی مشترك به انها خواهد داد و اب اصول علمی و اخلاقی نسبت به زندگی نگاه خواهد كرد و پایه های زندگی آنها از استحكام بیشتری برخوردار خواهد بود .

نكات مثبت گفته شده زمانی صورت واقعیت به خود می گیرد كه عشق و علاقه از روی شناخت و با درنظر گرفتن تمام جوانب امر و ملاكهای لازم باشد . اما دیده می شود كه اكثر جوانانی كه پایه های ازدواج خود را با روابط عاشقانه ای كه در ابتدا شور و جوششی بی حد و حصر دارد و بر اساس احساسات زود گذر و بدون شناخت كافی اغاز می شود بنا می كنند غالباپس از مدتی روابطشانبه سردی می گراید . در اغاز این روابط , احساسات مانع از در نظر گرفتن حقایق , واقیتها و ارزشهای خانوادگی و اجتماعی می شود , اما اندكی بعد از واقیتهای ریز و درشت زندگی مانند عدم رضایت والدین , قدرت تصمیم گیری والدین , نقش انان و سازگار نبودن دیدگاههای عقیدتی , اخلاقی فرهنگی و واقعیت های دیگر زندگی بلعث می شود این عشق سطحی كاملا رنگ بازد و حتی گاهی جای خود را به نفرت دهد . در نظر گرفتن این مسائل در زندگی باعث ثبات , پایداری و تداوم زندگی می شود .

در امر ازدواج ابتدا باید تفكر كرد و منطقی تصمیم گرفت و سپس عمل كرد و در نهایت به احساس اجازه ورود داد (به عبارتی ابتدا شناخت پیدا كنید بعد اقدام كنید و سپس به خودتان اجازه عاشق شدن بدهید ) . دختر و پسر جوان برای تشكیل زندگی مشترك هدف خود را باید معین كنند . هر كاری كه هدف و انگیزه نداشته باشد در نهایت ناتمام و یا دشواری به بار خواهد آورد .

اما مسئله مهمی كه باید در نظر داشت این است كه فرد ابتدا بایستی شناخت كافی از خود داشته باشد و ببیند در خود توان بر عهده گرفتن مسئولیت زندگی مشترك را دارد یا نه ؟ وهمچنین انتظاراتش از زندگی با همسر اینده اش چیست و چه انتظاراتی از طرف مقابل دارد . از دیگر ویژگیهای لازم برای ازدواج موفق این است كه فرد از رشد عقلی برخوردار باشد یعنی :
1- برای رسیدن به اهداف خود در زندگی برنامه ریزی كند .
2- در تصمیم گیریها بیشتر از عقلش تبعیت كند تا احساساتش .
3- مسئولیت پذیر باشد و مسئولیت اعمال , رفتار وتصمیمات خود را بر عهده بگیرد .
بنا به دلایل مذكور باید مناسبات و روابط البته در چهارچوب خانواده باید انقدر باشد كه دختر و پسر بتوانند شخصیت , انگیزه ها و توقعات یكدیگر را دقیقا مورد مطالعه قرار دهند . در هنگام همسر بایستی دختر و پسر از همدیگر شناخت پیدا كنند ولی ممكن است به واسطه مسائل مختلف ان دو نتئانند لازم و كافی را بدست اورند .
دوران نامزدی زمان بسیار مناسبی است تا دركمال ارامش و خونسردی و با یررسی دقیق , رفتارهای طرف مقابل را مورد ارزیابی قرار داده و درصورت شناخت كامل اقدام به ازدواج نمایند .

دوستی های قبل از ازدواج :
بدون شك ارتباطی كه بین دختر و پسر قبل از ازدواج بوجود می اید باید در جهت شناخت یكدیگر برای یك ازدواج موفق باشد و اگر غیر از این باشد مشكلات فراوانی برای آنها بوجود می اید . تحقیق نشان می دهد اكثر دوستی های خیابانی منجر به مسائل خواص شده و موجب شكست خصوصا دخترها بوده است . اگر طرفین می خواهند از یكدیگر شناخت پیدا كنند باید این اشنایی با اطلاع خانواده باشد . دختر و پسر باید از هم شناخت داشته باشند اما شناخت از جنس مخالف با وجود افرادی از جنس مخالف است كه سالها با مال زندگی كرده و ما انها را در طول زندگی از نزدیك می شناسیم .

برای یك دختر شناخت پدر , عمو , برادر , دائی و یا پسرهای فامیل و دوستان خانوادگی و برای پسر شنالخت مادر , خواهر , عمه , خاله , دختران فامیل و یا دوستان خانوادگی می تواند نشانگر واقعیت وجودی جنس مخالف باشد . این شناخت باعث می شود كه اولا از خیال پردازی و تصور رویائی در مورد جنس مخالف پرهیز شود و دوم اینكه ترسها , دلهرها , احساس خصومت و خشونت به جنس مخالف از ذهن حذف شده یا اصلاح گردد و دیگر اینكه در هنگام برخورد با جنس مخالف خونسردی و متانت حفظ شود و همه اینها كمك می كند كه دختر و پسر در برخورد با یكدیگر احترام متقابل را رعایت كنند , بر اعصاب خود مسلط باشند و واقعیت های وجودی یكدیگر را بپذیرند و با عقل و منطق تصمیم گیری نمایند .

گاهی اوقات افراد به وصورت اتفاقی یكدیگر را می بینند و از هم خوششان می اید و به یكدیگر علاقه مند می شوند ( بخصوص در سنین پائین مثلا 17 یا 18 سالگی ) اما باید این نكته را متذكر شد كه قبل از 20 سالگی اولا احساسات و هیجانات جوانی غلیان دارد و دیدگاهها و شخصیت فرد به ثبات نرسیده است و بعد از مدتی فرد می فهمد كه اینها احساسات زودگذر بیش نبوده و ثانیا جوان دیدگاههای خاصی دارد و بر اثر جهان بینی خاص خود مایل است كه دیگران خود را با وی سازش دهند و انتظار دارد همه چیز بر اساس دیدگاه فكری او باشد بنابراین پایداری ورانی و عاطفی ندارد .
عشق سالم چیست ؟
عشق واقعی این است كه انسان بتواند علایق و احساسات خود خواهانه شخصی را كنار بگذارد . عشق واقعی بدون رسیدن به درجه ای از پختگی هرگز ممكن نیست . این عشق ارام ارام شكل می گیرد و به كمال می رسد و فرد را برای یك زندگی زناشوئی و مسئولیت هایش اماده می كند . عشق به معنای به دیگری اندیشیدن است , دلواپس دیگری بودن و نشان دادن حساسیت به نیاز های دیگران .

تفاوتهای زن ومرد
زن و مرد در تمام زمینه های زندگی خویش با یكدیگر فرق دارند . زن و مرد جدای از این كه به گونه ای متفاوت ارتباط برقرار می كنند ، اندیشه ، احساس ، واكنش و عمل آنها نیز متفاوت است . یكی از راههایی كه كمك بزرگی به بقا و دام زندگی می كند و زندگی زناشویی را استحكام می بخشد درك این تفاوتهاست . ما انتظار داریم همسرمان كه از جنس مخالف است و بر اساس خلقت با ما تفاوت دارد و تكمیل كننده ما است مانند ما احساس داشته باشد و عمل كند و این جاست كه زن ها به اشتباه فرض را بر اسن اساس می گذارند كه اگر شوهرم مرا دوست دارد بایستی مانند من فكر كند . مردها نیز به اشتباه انتظار دارند كه همرسشان باید مانند آنها بیندیشد ، ارتباط برقرار كند و از خود واكنش نشان دهد . درك گشترده تفاوتهای میان زن و مرد كمك می كند كه بسیاری از مشكلات مذربوط به رواببط زناشویی حل شود.

ما آگاهی دقیقی از تفاوتهای میان زن و مرد نداشته و متاسفانه وقتی را ههم جهت درك و توجه به یكدیگر در نظر منمی گیریم و به همین دلیل است كه به فردی پر توقع ، زود رنج و بی حوصله تبدیل می شویم . در چنین شرایطی با وجود بهترین و پرشورترین حسن نیتها ، مهر و محبت به فراموشی سپرده می شود و گاهی در روابطمان مشكلاتی پدید می آید . رنجش و تنفر ، از هم گسیختن روابط زناشویی و افزایش بی اعتمادی و بی اعتنایی و تحكیم از جمله پیامدهای این توجهی و عدم آگاهی می باشد .

نیازهای اساسی عاطفی در زن و مرد :
بیشترین نیازهای پیچیده عاطفی خویش را می توانیم در نیاز به عشق و محبت خلاصه كنیم ، زن و مرد هر یك دارای نیازهای اساسی عاطفی هستند كه اهمیت همه آنها به یك اندازه است .
از مهم ترین نیازهای اساسی زن مورد عشق و علاقه قرار گرفتن ، درك شدن ، احترام ‌، عشق ورزیدن به همسر ، اعتماد و اطمینان خاطر از سوی همسر است ،‌در حالی كه از مهم ترین نیازهای اساسی عاطفی مرد اعتماد همسرش به او ، پذیرش ، قدرشناسی ، تحسین ، تشویق و تائید از سوی همسر خویش می باشد .

اشاره به نیازهای زن به آن معنا نیست كه مرد نیازمند آنها نیست . مرد هم نیازمند مورد علاقه قرار گرفتن ، درك شدن ، احترام ، عشق ورزی ، اعتماد و اطمینان خاطر است . اما منظور از نیاز اساسی آن است كه شخص پیش از آن كه بتواند به نیازهای همسرش توجه كند ، باید یكی از نیازهای اساسی اش برآورده شود .مرد هنگامی به نیازهای اساسی زن توجه می كند كه نیازهای اساسی خودش برآورد شده باشد . برای زن نیز همین گونه است . گاه پیش می آید كه زن آن چه را كه خودش نیازمند آن است به همسرش عطا می كند و از یاد می برد كه نوع عشقی كه همسرش نیاز دارد چیز دارد چیز دیگری است .

به همین ترتیب ،مرد نیز به نیازهای خویش توجه دارد و این حقیقت را فراموش می كند كه نوع عشقی كه او محتاج آن است ،همیشه متناسب با نیازهای همسرش نیست و كمكی به او نمی كند . از انجا كه نیازهای اساسی عاطفی زن مورد توج قرار گرفتن ودرك شدن و مورادی از این قبیل است لذا خودبه خود زن می كوشد به شوهرش توجه زیادی داشته باشد و او را درك كند اما مرد ممكن است چنین توجه و حمایتی را ناشی از عدم اعتماد همسرش نسبت به خود بداند . نیاز اساسی مرد آن است كه همسرش به او اعتماد داشته باشد نه اینكه از او مراقبت كند .

همسران باید نسبت به یكدیگر اعتماد داشته باشند و و چیزی را از دید دیگری پنهان نكنند و هرگاه شك و تردیدی را احساس كردند صادقانه پرسیده و مسئله را باز كنند و جای شك و شبهه را از بین ببرند . بدبینی و بدگامانی یكی از بزرگترین آفت هایزناشویی است دو نفر كه با هم در زیر یك سقف زندگی می كنند باید به گونه ای اعتماد و پذذیرش بینشان برقرار باشد و گرنه پس از مدتی كه با هم زندگی كردند به علت این كه نتوانستند یك ارتباط خوب بین خودشان برقرار كنند ظاهراً با هم زندگی می كنند ولی در واقع هر یك جداگانه دنیایی متفاوت برای خود می سازند.

زن نیاز دارد كه كسی نیازها و خواسته هایش را درك كند ، به او توجه كند ، و بدون این كه قضاوت كند راه حل ارائه دهد ، پای صحبت و درد دل او بنشیند . در گذشته زنها از یكدیگر حمایت می كردند و برای همدرد دل می كردند اما امروزه این فرصت را ندارند . در ساختار جدید جامعه اگر قرار باشد زنان صحبت كنند معمولاً فقط با همسر خود صحبت می كنند . مردان نیز بر اساس ساختار جنسی خود در موقعی كه زن درد دل می كند می خواهند روی موضوع قضاوت كنند و حوصله گوش دادن به این گونه صحبتها را ندارند و باعث رنجش آنها می شوند . زیرا وقتی زن صحبت می كند مرد فكر می كند از دست او شاكی است و یا او باعث فشار و ناراحتی اشت شده و یك خواهد به دفاع بپردازد در حالی كه زن نیاز به یك گوش شنوا و آرام دارد تا خود را تخلیه كند .

مرد از راه گوش دادن به سخنان همسرش می تواند به گونه ای موثر نیازهای اساسی او را برآورد كند . وقتی مرد بی آن كه عصبانی شود ، می تواند به احساسات همسرش گوش كند ، این كار او هدیه ای ارزشمند به همسرش است . هر چه زن بیشتر بتواند احساساتش را بین كند ، بیشترحس می كند مورد توجه شوهرش قرار گرفته است .
مردان زمانی كه ناراحت هستند با قدم زدن و سكوت آرامش پیدا می كنند و زنها با توجه به ویژگی خود كه تمایل به حرف زدن در موقع ناراحتی است ، شروع می كنند به سئوال از همسر و ریشه یابی ناراحتی او و شوهر این رفتار را به حساب تجسس و سلطه گری او تلقی می نماید .
همان گونه كه مرد باید به منظور برآورده ساختن نیازهای همسرش به صحبت های او گوش كند ، زن نیز باید هنر نیرو بخشیدن به شوهرش را بیاموزد . مردها زمانی انگیزه پیدا می كنند كه احساس كنند مورد نیاز هستند .

زنان توقع دارند ، وقتی كه به آراستگی خود توجه می كنند و یا در محیط خانواده تغییری ایجاد می كنند شوهرشان با ورود متوجه این تغییرات شود . و این مسئله را بیان كند و واكنش نشان دهد .در حالی كه ممكن است مرد احساس كند مطلب مهمی نیست و تازه ایراد گیری كند كه چرا خود را خسته كرده … و زن احساس می كند بعد از این همه تلاش تازه همسر او به جای قدردانی به سرزنش و ایراد گیری پرداخته و همین موضوع به نظر ساد می تواند احساسات منفی نسبت به یكدیگر ایجاد كند .

زن وقتی مردی را دوست دارد خود را مسئول می داند كه به كمك كند تا رشد یابد و منتظر فرصت است تا به او بگوید چه باید انجام دهد و كمكش كند تما در نظر مرد رفتار او سلطه جویانه و به قصد كنترل تعبیر می شود . هنگامی كه زن در صدد حمایت از شوهرش بر می آید در واقع به او نیرو می بخشد تا آن گونه كه باید باشد . وقتی زن به شوهرش اعتماد میكند و او را باور دارد مورد تحسین و تقدیر خویش قرار می دهد ، مرد نیرو می گیرد .

رمز و راز نیرو بخشیدن به مرد آن است كه هیچ گاه سعی نكنید در صد تغییر یا اصلاح و پیشرفت او برایید. برخی از همسران سعی دارند طرف مقابل را مانند خود و به دلخواه خود تربیت كنند . این فكر و اندیشه بسیار دور از تفكر سالم است ، زیرا این واقعیت را باید پذیرفت كه هر كس باید با خود واقعی اش زندگی كند .
همسرتان را همانگونه كه هست بپذیرید و باور داشته باشید.

حقیقت این است كه مرد در برابر تغییر رفتار و خلق و خوی خویش مقاومت می كند اما وقتی احساس كند همسرش به او اعتماد دارد و او را مورد تقدیر قرار میدهد خود به خود شروع به تغییر ،رشد و ترقی می كند . اگر زن و شوهر از آن چه واقعاً به آن نیاز دارند بهره مند شوند ، بی آنكه نیازی به ابزار محبت بیشتری باشد ، هیچ گاه از زندگی با یكدیگر خسته نمی شوند .

از نظر مردها ، رسیدن به هدف مهم است .برای مردها بیش از هر چیز موقعیت و پیشرفت است كه موجب خرسندی و رضایت خاطر می شود زیرا می تواند شایستگی آنها را ثابت كند . اما زنها برای عشق ،محبت ،‌برقراری ارتباط و زیبایی ارزش زیادی قائلند . زنها از طریق گفتگو و مطرح كردن مسائل خویش و برقراری ارتباط صمیمانه به خرسندی می رسند . برای زنها برقراری ارتباط اولویت دارد و مطرح كردن احساست شخصی خیلی مهم تر از رسیدن به اهداف و موقعیت است . زنها به شركت در میهمانیهای فامیلی و دوستانه ،رفتن در دل طبیعت ،قدم زدن در بازار و دیدن ویترین مغازه ها علاقمند هستند .

یكی از نشانه های محبت و عشق زنها این است كه بی انكه درخواست كمك شود به همنوع خود كمك و یاری می رساند اما معمولاً وقتی زن به مرد پیشنهاد كمك می كند ، مرد احساس می كند كه زن براین باور است كه خودش به تنهایی از عهده این كار برنمی آید در حالی كه وقتی به زن پیشنهاد كمك می شود این احساس در او بروز می كند كه مورد محبت قرار گرفته است . البته برای مردان بسیار مهم است كه همسرشان به این باور برسد كه شوهرش توان حل مشكلات و مسائل را دارد و در این خصوص به اعتماد داشته باشد و از دیگران برای حل مشكلات درخواست كمك و راهنمایی نكند.

آن چه باید بدانید :
• مرد باید بدانید كه وقتی همسرش درباره مشكلات سخن می گوید در واقع قصد نزدیك شدن به او را دارد نه اینكه منتظر شنیدن راه حلهای اوست . در این زمان او كسی نیاز دارد كه با جان و دل به حرفهایش گوش دهد .
• مردی كه دچار نگرانی و استرس شده می كوشد تمام توجه خود را بر روی یك مشكل متمركز كند واز دیگر مسائل غافل می شود ولی وقتی زنی دچار استرس شده فوری در صدد یافتن راه حلی برای مشكلاتش بر نمی آید بلكه با ابزار احساساتش و نیز درك شدن از سوی دیگران ترجیح می دهد به آرامش برسد.
• مرد وقتی احساس كند كه همسرش به او نیاز دارد انگیزه پیدا می كند و نیرو می گیرد ولی زن وقتی كه احساس كند همسرش به او عشق می ورزد انگیزه پیدا می كند و نیرو می گیرد .

• مردها شدیداً نیازمند آن هستند كه از سوی همسرشان مورد قبول و پذیرش باشند ولی نهایتاً نیازمند آن هستند كه همسرشان به حرفاشان گوش كند و احساساتشان را درك كند.
• زن تصور می كند كه اگر شوهرش او را دوست دارد بی آن كه نیازی به درخواست داشته باشد از او حمایت می كند ولی مردها به طور غریزی انگیزه لازم را برای ارائه حمایت از همسر خویش ندارد ، بلكه زن باید از شوهرش درخواست كند .
• اگر زن با لحنی ملایم و آرام از شوهرش بخواهد كه به حرفش گوش كند ، مرد هم از این كه به او توجه كند خوشحال می شود .

عناصر یك عشق سالم :
برای رسیدن به یك عشق سالم ابتدا شناخت لازم است و برای شناخت هم زمان لازم است . عشق بدون شناخت توهمی بیش نیست و بیشتر شیفتگی است تا عشق . از دیگر عناصر عشق سالم , احترام گذاشتن به طرف مقابل , وفاداری نسبت به یكدیگر, داشتن صداقت و بالاخره مسئولیت پذیر بودن در مقابل یكدیگر است . در عشق فدا شدن معنی ندارد . باید هر دو طرف نسبت به همدیگر گذشت داشته باشند .

انتخاب همسر یكی از مسائلی است كه تصمیم درمورد آن بیش از هر مسئله دیگری در زندگی نیاز به تامل و دقت داشته و عجله و شتاب در ان نتایج ناخوشایندی به همراه دارد . برای این امر مهم باید بسیار اندیشید و مشورت ها كرد . در اسلام نیز توصیه شده قبل از ازدواج تمام خصوصیات همسر اینده را مطالعه و اگاهانه شریك زندگی خود را انتخاب كنید .

برای انتخاب همسر بایستی معیار هایی را در نظر گرفت , این معیار ها عبارتند از :
1- فرهنگ خانواده ها : بهتر خانواده هر دو نفر , از نظر فرهنگی , اقتصادی و سنت های رایج , نزدیك به هم باشند . گاه در یك خانواده اداب و رسوم و سنت هایی رایج است كه با سنت ها و فرهنگ خانواده دیگر مغایر است و این موضوع باعث مشكلات فراوانی در زندگی زناشویی می شود . همچنین از نظر سطح اقتصادی هر چه به هم نزدیك تر باشند امكان بروز اختلافات كمتر است . دختر و پسر باید خانواده های یكدیگر را بشناسند و با در نظر گرفتن معیار ها , ارزشها و اداب و رسوم جامعه و خانواده خود همسر خویش را انتخاب كنند . بهتر است اعتقادات ارزش ها و روش زندگی دختر و پسر و خانوادهایشان نزدیك و شبیه یكدیگر باشد .

2- اعتقادات دینی و مذهبی : اعتقادات مذهبی از انعطاف ناپذیر ترین باور های فردی است بنابراین امكان تغییر انها در طول زندگی كمتر است . دختر و پسری كه با اعتقادات دینی متفاوت ازدواج می كنند پس از احساسات پر شور جوانی در زمینه های مختلف از جمله تفاوت عقاید , اختلاف در تربیت فرزندان , نوع پوشش , انجام فرائض دینی و غیره دچار اختلاف می شوند . بنابراین شدت پایبندی به این باور ها عامل مهمی است كه دختر و پسر جوان باید ان را در نظر گرفته و در این خصوص با یكدیگر تشلبه داشته باشند .

3- وضعیت اقتصادی : برای شروع یك زندگی داشتن حداقل شرایط اقتصادی از جمله داشتن شغل برای پسر و نیز داشتن سرمایه ای ولو اندك برای شروع زندگی ضروری است . دختر و پسری كه قصد ازدواج دارند باید از مسائل مالی و اقتصادی یكدیگر با اطلاع باشند .
4- تحصیلات : برای انكه زن و شوهر بتوانند بهتر یكدیگر را درك كنند و نیاز های طرف مقابل را بر آورند , بهتر است از نظر تحصیلات در سطح مشابهی قرار داشته باشند زیرا این امر باعث می شود موضوعات مورد علاقه و برداشت های طرفین به هم نزدیك تر باشد .

5- تفاوت سنی : سن مناسب بین دختر و پسر بسیار مهم است . معمولا بهتر است پسر 3 تا 7 سال از دختر بزرگتر باشد ولی اگر یكی از طرفین كه شناخت و تجربه بیشتری در زندگی دارد بتواند از نظر اخلاقی و رفتاری طوری عمل كند كه بتواند حالت روحی و رفتاری خویش را با همسر مورد علاقه اش تطبیق دهد و آن نقصان را با اعمال شایسته و عقل بالای سنی خود جبران نماید , مسئله اختلافات سن قابل حل خواهد بود .

6- زیبایی : زیبایی به عنوان یك معیار مطرح است . دختر وپسراز نظر تناسب جسمی , شكل , قیافه و اندام بهتر است نزدیك به هم باشند و تفاوت های موجود خیلی چشمگیر نباشد . البته برای انتخاب زوج مناسب خود یك اصل كلی را باید در نظر داشت و آن اینكه قیافه و ظاهر پس از مدتی عادی می شود و انچه در انتخاب همسر باید ملاك عمل قرار گیرد در مرحله اول معیار های مثبت انسانی است و زیبایی را هم می توان پس از ان مد نظر قرار داد . چرا كه معیار های انسانی افراد هستند كه حجم بسیار عظیمی را در جریان زندگی در بر می گیرند .

7- نداشتن اعتیاد : داشتن اعتیاد به هر صورتی ( حتی به صورت تفننی ) یكی از مهمترین عوامل از هم پاشیدگی خانواده در عصر حاضر است . دختران و پسران , باید بدانند كه قبل از انتخاب همسر این مسئله را به خوبی بررسی نمایند . فردی كه دچار سو‌‌, مصرف مواد مخدر است ممكن است تا چند سال علائم مصرف خود را مخفی نگه دارد و حتی نزدیك ترین افراد خانواده او از موضوع اطلاع نداشته باشند ولی توجه به بعضی از مسائل مثل سیگار كشیدن , شكست در تحصیل , نداشتن شغل ثابت طی چند سال گذشته , بی ثباتی اخلاق و رفتار , به بررسی این موضوع به صورت عمقی كمك می كند .

8- تناسب در خصوصیات ( ولی نه یكسانی ): نباید به دنبال كسی باشیم كه مثل خودمان باشد . در ازدواج ما نمی خواهیم مثل هم شویم بلكه زن و شوهر هر كدام می توانند خصوصیات منحصر به فرد خود را داشته باشند . اصولا زن و مرد با هم تفاوت دارند و این تفاوت ها در نیاز ها , ارزش ها , نحوه برقراری ارتباط , رفتار ها , معاشرت و 000 است و اتفاقا همین تفاوت ها باعث جذابیت و پذیرش بیشتر یكدیگر می شود اما اگر زن و مرد از این تفاوت ها اگاهی نداشته باشند با یكدیگر اختلاف پیدا می كنند . البته بایستی به این نكته اشاره كرد كه در بعضی از خصوصیات شخصیتی بهتر است زن و مرد به یكدیگر نزدیك باشند ولی در بعضی دیگر باید درست متضاد یكدیگر باشند . مثلا فردی كه دارای شخصیت سلطه گر است با فردی كه دارای همین خصوصیت است نمی تواند سازگاری داشته باشد .

اما بایستی بین زن و مرد تناسب وجود داشته باشد . این تنسب شامل تناسب در علائق , تناسب در طبقه اجتماعی , امكانات اقتصادی و تشابهات ارزشی و غیره است . به همین دلیل باید مناسبات و روابط البته در چارچوب خانواده انقدر باشد كه دختر و پسر بتوانند شخصیت , انگیزه ها و توقعات یكدیگر را دقیقا مورد مطالعه قرار دهند . در پایان لازم است یك نكته اساسی را خاطر نشان كرد و ان اینكه اموخته های طول زندگی را می تو.ان تغییر داد زیرا همه انها اكتسابی هستند و كافی است غلط بودنش به فرد ثابت شود تا میل به تغییر آن فزونی یابد , ولی عوامل ساختاری و شخصیتی افراد را به سختی می توان تغییر داد . تغییر این گونه عوامل در صورتی حاصل می شود كه هر دو طرف بپذیرند وجود تفاوتهای فاهش مسئله ساز است , پس باید تغییر كنند .

این تغییرات نیازبه گذرزمان , اموزش علمی , خواستن و به كار بردن تمرینات است . تنها خواستن كافی نیست . گذشت اگاهانه در زندگی و پاكسازی ذهن از تعصبات , نقش اساسی در تفاهم و سازگاری دارد . تمام این تلاش ها زمانی ثمر بخش است كه عشق و تفاهم در میان باشد . عشق و علاقه , زمینه ساز گذشت گردیده و نقش موثری در میل به تغییر ادمی بازی می كند . آن وقت زندگی معنای واقعی اش را پیدا می كند و این میسر نیست مگر به لطف فداكاری و گذشت هر دو طرف , كه تغییر یك طرف هرگز كافی نبوده و نیست .

برای دریافت اینجا کلیک کنید