توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله اصول نقاشی ایرانی دارای 40 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اصول نقاشی ایرانی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله اصول نقاشی ایرانی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله اصول نقاشی ایرانی :

اصول نقاشی ایرانی
1 ـ برای نگارگر سنتی ، ذهنیت ، اندیشگونگی و تفكر و درونگری همیشه شكل غالب را در هنر داشته است .
2 ـ با پیروی كامل از مفهوم منفصل و گسسته از فضا نگارگر ایرانی توانست سطح دو بعدی مینیاتور را مبدل به تصویری از مراتب وجود سازد و موفق شد ببینده را از افق عادی و وجود مادی و وجدان روزانه خود به مرتبه ای عالی تر از وجود و آگاهی ارتقاء دهد و او را متوجه جهانی سازد مافوق این جهان جسمانی .
– هنرمند برای القای فضای مورد نظر ، پیوسته از فراز به فرود ، از برون به درون ، از چپ به راست و از فضای ایستا به فضای پویا در حركت و نوسان است و مطابق با نیاز تصویری ،‌‌ عوامل متعددی را با یكدیگر تنظیم و هماهنگ نموده و دنیای ویژه خود را عینیت بخشیده است .

– حركت در نگارگری از سطحی است به سطح دیگر ، از افقی است به افق دیگر ولی نه به گونه ای كه موجب انفصال كل تصویر و داستان گردد ، بلكه ، استفاده از خطوط ، سطوح و نقش ها ، به گونه ای تنظیم و هماهنگ گشته كه فضایی منسجم از یك مضمون به دست می دهد .
3 ـ از دیگر ویژگیهای قابل ملاحظه در نگارگری سنتی ایران پرداختن و به تصویر در آوردن عالم خیال و فضای مثالی است، اصولاً نگارگر ایرانی ، از گذشته بسیار دور ، توجهی به بدیهیات نداشته است. او همواره طبیعت را به صورتی كه در عالم خیال تصور می كند به تصویر در می آورد ، نه آن گونه كه می بینید . و این به لحاظ عدم توانایی او نبوده ، بلكه به این جهت است كه او مایل بوده است نه جهان ملموس بلكه دنیایی مثالی كه فارغ از مسایل عادی زندگی است به تصویر كشد .
تیتوس بوركهارك در این زمینه می گوید «كلاً مینیاتور ایرانی …. در پی آن نیست كه جهان مادی را آن گونه كه به حواس می آید با همه ناهماهنگی ها و زشتی ها و تصادفات نا مطبوع آن مجسم كند.»

بعنوان مثال اسب در نگارگری ، یكی از افراد نوع خویش نیست ، بلكه اسب ممتاز عالم مثل است .
– كوشش او در خلق و القای هر چه بیشتر زیبایی و تفهیم آن چیزی است كه نقاش خود می اندیشد یا تصور می كند كه بیننده اثر او آرزوی دیدار آن را دارد .
4 ـ در نگارگری ایرانی ـ دید متمركز و نقطه عطف نقاشیهای غربی وجود ندارد و به جای آن سطوح ـ خطوط ـ رنگها و فضا بصورت منتشر تنظیم می شود و چشم در جای جای تصویر به حركت در می آید .
5 ـ در سنت نگارگری ـ تیره گی بر فضای تصویر حاكم نبوده است حتی در
مواردی كه موضوع نگاره ، دال بر خبری از مرگ و فاجعه است ، با اعتقاد بر این اصل كه روح انسان پس از مرگ به دنیای افضل عروج می كند ، فضا منیر و رنگ ها ( هر چند با توجه به موضوع ، به طیف خاكستری های رنگین نزدیك گشته اند ) دارای تلألو لازم اند .
6 ـ هرگز در پی رعایت تناسبات طبیعی اندام نیست و به عوض كوشش دارد تا فضای تصویر را از نظر تركیب بندی تناسب لازم بخشد .
7 ـ بیننده با حضور كانونی و متمركز انسان روبرو نیست و انسان جزء خردی از اجزای هماهنگ و موزون اثر است .
8 ـ نقاشی ایرانی پیوند با ادبیات و كتاب آرایی دارد و نوعی روایتگری است .
– موضوعهایی كه برای نگارگری انتخاب گردیده اكثراً مربوط به داستانهای حماسی است و نبرد قهرمانان ایران باستان در شاهنامه و یا داستهای اخلاقی در كلیله و دمنه و خمسه نظامی و گلستان سعدی .
9 ـ « نگارگری » ایرانی دارای حركت است از افقی به افق دیگر ، بین فضای دو بعدی و سه بعدی ، لكن هیچگان این حركت منجر به فضـای سه بعدی محض نمی شود .
10 ـ مفهوم نور به كلی تغییر می كند ، نور تابع قوانین طبیعت نیست ، به همین دلیل تقریباً سایه ای در آثار هنرمندان این سبك وجود ندارد . یك نور گسترده و یكدست روی اشیاء وجود دارد .

– نقاش ایرانی در سطح آثارش از نور به طور یكسان بهره می گیرد ، برخلاف نقاشان غربی كه با توجه به جهت و تمركز نور در بخشی از تابلو موضوع اصلی را مشخص می كنند . در نقاشیهای ایرانی ، كل اثر از روشنی یكسانی برخورد داراست .
– و همچنین نور در نگارگریهای ایرانی جلوه غیر زمینی می دهد و نقاشی را تبدیل به یك آئینه روشن می كند كه در آن وقایع و ماجراهای عجیب ، مردم ، رنگها و مناظر یك وادی افسانه ای را كه قبلاً وضع شده می بینیم .
11 ـ بهره گیری از رنگهای درخشان و لطیف از ویژگیهای مهم نقاشی ایرانی است .
– ساده كردن رنگ یكی دیگر از روشهایی است كه هنرمند ایرانی در ساده گرایی هر چه بیشتر در آثارش به كار می بندد .
– نقاش آگاهانه رنگهای درخشان سرد و گرم را به صورتی هماهنگ و موزون در سطح نقاشی پخش كرده است. البته رنگ زمینه ، اكثراً از رنگهای پخته استفاده شده است .

– رنگها زنده ترند ـ در سطوح گسترده رنگ زنده وجود ندارد ، رنگهای خالص در سطوح كوچكتر و پرسوناژها كار می شود . رنگهای شكسته در پس زمینه استفاده می شود.
– یكی از ابتكارات هنرمند اسلامی ـ ایرانی محدودیت رنگ در آثار هنرهای تجسمی می باشد . پس از به كار بردن رنگ های متعدد در كنار هم پرهیز كرده و استفاده از چنگ رنگ محدود منتها در تن های مختلف را مورد توجه قرار داده اند ، به این ترتیب اثر خود را از تقلید بی چون و چرای حقیقت دورتر نموده و به طرف هنری انتزاعی كه از تصورات ذهنی هنرمند نشأت گرفته سوق داده اند و در این راه تنها از رنگهای متضاد كه سلب آرامش می نماید دوری جسته و استفاده از تعداد 2 یا 3 رنگ و تن های مختلف را ترجیح می داده كه همین نكته باعث ایجاد آرامش در سر تا سر اثر شده و جهان موضوع و شكل را به هم نزدیك تر می سازد تا به غیر واقعی بودن فضای اثر تاكید بیشتر نماید .

– در نگارگری سنتی به كار رفتن رنگهای جسمی و پوشاننده كه به خلاف رنگهای روحی آبرنگ مانند ، دارای شخصیت و موجودیت ممتاز می باشند . هنرمند را در راه تنظیم سطوح متعادل در كنار هم تا اندازه زیادی یاری می نماید .
– رنگ آمیزی در نقاشیهای ایرانی بر اساس تناسب و هماهنگی رنگها در تركیب كلی اثر است . رنگ اشیاء بر اساس آنچه كه در طبیعت موجود است ، تعیین نشده است ؛ بلكه مبتنی بر تخیل نقاش و مفهوم سمبلیك رنگها و توجه به تناسب آنها در كنار هم است .
12 ـ قواعد و قوانینی پرسپكتیو ( علم مناظر و مرایا و دانش نزدیكی و دوری اشیاء )
از سوی نقاشان سنتی رعایت نمی شود و نقاش می تواند با قدرت خیال، پشت دیوارها را نیز ببیند به گونه ای كه به طور مثال در یك اثر نقاشی ، درون اتاقهای یك كاخ و همچنین حیاط آن در یك تركیب بندی زیبا قابل مشاهده است .

كاری كه انجام آن در نقاشی واقع گرا به دلیل رعایت پرسپكتیو ممكن نیست . در مینیاتور ایرانی موضوع القاء دوری و نزدیكی نه به وسیله علم مرایای تصنعی بلكه از طریق ایجاد سطوح پشت سر هم انجام می گیرد .
– نگارگر ایرانی با دیدن اشیاء كاری ندارد و پیرو علم به قانون اشیاء است . ماشینی را كه از نزدیك مشاهده می كنیم به همان اندازه صحیح و اصلی خود او می بینیم ولی هر چه آن شیئی از نظر ما دور می شود كوچكتر از اندازه خودش به نظر می آید این قاعده در قانون مناظر و مرایا و تأثیر شعاع نور چشم است نه در قانون علم و خیال در قانون علم و خیال و در قانون نگارگری به واسطه اینكه قانون مناظر و مرایا نیست از كوچك شدن اشیاء در دور نسبت به اشیایی كه در نزدیك است پرهیز شده به دلیل اینكه مناظر و مرایا به واسطه ساختمان چشم پدپد می آید و علم وخیال از این قاعده مبر است .

13 ـ اندازه افراد و شخصیتها در نقاشیهای ایرانی به دلیل عدم بهره گیری از قواعد پرسپكتیو و سایه پردازی ، با توجه به اهمیت مقام و موقعیت شخصیت مورد نظر در نقاشی تعیین می شود ، معمولاً پادشاهان و وزیران و دانشمندان را بزرگتر از افراد دیگر و در مركز توجه و دید یك اثر ، نقاشی می كردند . ( پرسپكتیو مقامی )
14 ـ نگارگری ایرانی در برگیرنده همه جزئیات و سپس اجتماع آنها در كنار یكدیگر است هر نگاره می تواند به مجموعه های تصویری مستقلی تقسیم شود كه هر كدام به تنهائی یك تابلوی كامل است و در مجموع در یك شكل متكامل قرار دارد . در این سیستم كوچك كردن شیء بزرگ آن را از جزئیات اصل دور نمی كند .
15 ـ انسان عام ، انسان به مفهوم كلی وجود دارد نه شخص خاص با عنوان خاص نقاشی ایرانی تیپ سازی كرده است .

چهره ها عموماً به صورت مدور و خالی از عوارضی كه نمایشگر خصوصیات مربوط به كالبد شناسی و ترسیم عضلات و استخوانها و دیگر ویژگیهای فردی باشد ، نقاشی شده است.
– نادیده گرفتن و نشان ندادن عواطف و واكنش های درونی در چهره هاست ، كه جزء در موارد نادر فاقد احساس و بی حركت به نظر می آیند .
16 ـ ویژگی دیگر نقاشی اسلامی اجتناب آن ، در بیشتر موارد ، از مظاهر لهو و بی شرمی و توجه آن به « آرام بخشی » است نه ایجاد هیجان .
17 ـ در مصور سازی ایرانی ارتباط بصری نقاشی با كتیبه های ابیات متن اهمیت فراوان دارد . كتیبه ها گاهی هم به صورت ایستا در تركیب بندی جای می گیرند . گویی جزئی از چشم انداز معماری اند و در كل تصویر حل شده اند .
ریتم و حركت در كتیبه ها چشم را بر گستره تصویر هدایت می كند .

18 ـ گستردگی فضا از پایین به بالاست .
19 ـ اشیاء با هم تركیب می شود و از زوایای مختلف دیده می شود . اشیاء و عناصر را از زوایای ضروری و وجه كاملتر نشان می دهد . و در این نوع نگاه نوعی اشراق وجود داشته است كه توانسته اشیاء را از زوایای كامل ببنید .
20 ـ كادر مانند پنجره ای است كه بیرون را می بینیم .
21 ـ نمایش ، اتفاقات و حوادث همزمان است در یك تركیب چون زمان به مفهوم مادی دیده نمی شود .
22 ـ در هنر ایرانی ، شكست زمان وجود دارد ، روز و یا شب شدن عالم با نماد است و گاهی ممكن است آبی تر باشد ، آسمان در شب و تمام زمین روز است .
23 ـ شكسته شدن كادر ـ گستردگی جهان را نشان می دهد ، یك نوع غنای تصویری ایجاد می كند .
24 ـ وجود حاشیه به خاطر اینكه نقاشی بهتر دیده شود . حكم قاب را دارد و اگر حذف شود تأثیر در كار ندارد .
بین حاشیه و بین تصویر اصلی ـ اتفاقی است كه برای ما جالب است و این همان كادر است ، گاهی كادر از یك كادر خالص مستطیل خارج شده و عناصر از بیرون به درون یا از درون به بیرون كشیده می شود .
25 ـ گاهی اوقات بخاطر تاكید مفهومی یا تاكید بصری نوشته با نقاشی همراهی می كند داخل كادر هایی نوشته می شود .
27 ـ تزئینات ـ در این نقاشی تزئین به وفور دیده می شود چه در متن و چه در حاشیه .

نقش نور و رنگ در نگارگری ایرانی :
در بررسی آثار نقاشی ، با دید مادی كیفیت نور است كه سایه و تنوعات آن را در كار هر نقاش به وجود می آورد حا ل آن كه در « نگارگری » ایرانی مفهوم نور به كلی تغییر می كند ، به همین دلیل تقریباً می توان گفت سایه ای در آثار هنرمندان این سبك یا سرزمین وجود ندارد . « ابوحامد غزالی » در كتاب « مشكوه الانوار » خود آن جنبه معنوی را كه در نگارگری حضور دارد به خوبی شرح می دهد ، مقابل ظلمت محض هستی ، نور است . زیرا هر چه ذاتاً ظاهر نشود هرگز نتواند برای غیر خود نیز ظهور كند هستی حقیقی همان خدای تعالی است همانا انسان كه نور حقیقی هم اوست و نورهای دیگر عاریتی است و همه‌ هستی و كل ، نور اوست .

« از خصوصیات هنر ایرانی می توان ذهن گرایی و دور شدن از تقلید محض از طبیعت و دو بعدی نمودن فضای طبیعی را نام برد . « نگارگری ایرانی » مبتنی بر تقسیم بندی منفصل فضای دو بعدی تصویر است . زیرا فقط با این نحو می توان هر افقی از فضای دو بعدی « نگارگری » را مظهر مرتبه ای از وجود و نیز دیگر مرتبه ای از عقل و آگاهی دانست و حتی در آن نگاره هایی كه فضا یكنواخت و منفصل است نمای فضای نگارگری كاملاً با خصلت دو بعدی خود از فضای طبیعی سه بعدی اطرافش متمایز شده است و بنابراین فضا خود نمودارفضای عالمی دیگر است كه ارتباط با نوعی آگاهی غیرازآگاهی عادی بشری دارد».

با پیروی كامل از مفهوم منفصل و گسسته از فضا « نگارگر ایرانی » توانست سطح دو بعدی نگارگری را مبدل به تصوری از مراتب وجود سازد و موفق شد بیننده را از افق حیات مادی و وجود مادی و وجدان روزانه خود به مرتبه ای عالیتر از وجود و آگاهی ارتقاء دهد و او را متوجه جهانی سازد مافوق این جهان جسمانی . لیكن فضا دارای زمان و مكان می باشند كه به هیچ وجه مسائل مادی در آن مطرح نیست و نیز از رنگها و اشكال خاص خود ، و جهانی كه در آن حوادث رخ می دهند برخوردار باشد . همین جهان است كه حكمای اسلامی و مخصوصاً ایرانی ، آنرا « عالم خیال » و مثال و یا عالم « صور معلقه » خوانده اند در واقع « نگارگری » تصویر « عالم خیال » است به معنی فلسفی آن و رنگهای غیر واقعی معین یعنی غیر از آنچه كه در عالم محسوس است و احتراز نشان دادن دور نماهای سه بعدی همان اشاره به تصویر عالم است غیر از عالم سه بعدی مادی كه ظاهربینان ممكن است تصـور كنند موضوع « نقاشی » « نگارگری » است .

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 nacu.ir
 
Clicky