مقاله بررسی تطبیقی تربیت دینی در اسلام و مسیحیت دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بررسی تطبیقی تربیت دینی در اسلام و مسیحیت کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
تعریف تربیت دینی
اهداف تربیت
ابزارهای شناخت و روشهای تدریس
منابع شناخت و محتواهای درسی
عوامل شناخت
ارزشهای دینی
نتیجهگیری
منابع
ـ نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتی ، قم، مؤسسه فرهنگی ـ تحقیقاتی امیرالمؤمنین(ع)، 1379
ـ جعفری، محمدتقی، شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1360
ـ الحکیمی، محمدرضا، محمد الحکیمی و علی الحکیمی، الحیاه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1370
ـ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیری در تربیت اسلامی، تهران، مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر، 1376
ـ صانعی، سیدمهدی، پژوهشی در تعلیم و تربیت اسلامی، مشهد، دانشگاه فردوسی مشهد، 1375
ـ طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدعلی گرامی قمی، تهران، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، چ دهم، 1366
ـ فایضی، علی و محسن آشتیانی، مبانی تربیت و اخلاق اسلامی، تهران، روحانی، 1375
ـ قطب، محمد، روش تربیتی اسلام، ترجمه محمدمهدی جعفری، شیراز، دانشگاه شیراز، چ پنجم، 1375
ـ مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، صدرا، چ بیست و نهم، 1376
-Alavi, H. R., Shared Religious Foundations of Education: Islam & Christianity, Ansariyan, Qom,
-Astley, J., The Philosophy of Christian Religious Education, Birmingham, Religious education press, Alabama,
-Astley, J. & L. J. Francis & C. Crowder, Theological Perspectives on Christian Formation, Grand Rapids, W. B. Eerdmans publishing company, Michigan,
-Bailey, R., Teaching Values & Citizenship Across the Curriculum, Educating Children for the World Rutledge Flamer, Great Britain,
-Barber, L. W., Teaching Christian Values, Religious education press, Birmingham, Alabama,
-Cronin, P. K. , Teaching the Religion Lesson, Paternoster Publication LTD, London,
-Freedman, D. N. & A. C. Myers, & A. B. Beck, Dictionary of the Bible, U. K. Willam B. Eerdmans Publishing Company,
-McMahon, J. T., Some Methods of Teaching Religion, Burns Oates & Washbourne LTD, London,
-Peterson, M. L., Philosophy of Education, Leicester, England,
-The Holy Bible, Today’s New international Version, Hodder & Stoughton, London,
-Watson, B., The Effective Teaching of Religious Education, Longman, London and New York,
-Watson, B., The Effective Teaching of Rreligious Education, Longman, London and New York,
هدف از این تحقیق، استخراج و تبیین وجوه مشترک تربیت دینی در ادیان اسلام و مسیحیت میباشد. بدین منظور، آیات و روایات اسلامی با انجیل و متون دینی مسیحی در زمینههای تعریف تربیت دینی، اهداف تربیت دینی، معلممحوری یا شاگردمحوری در تربیت دینی، ابزارها و منابع شناخت در تربیت دینی، روشهای تدریس و محتواهای درسی در تربیت دینی، و ارزشهای تربیتی مورد مقایسه قرار گرفتهاند. نیل به یک الگوی تربیت دینی مشترک، که هدف اصلی تحقیق حاضر بوده است، خواهد توانست راه را برای تفاهم و وحدت بیشتر جوامع مسلمان و مسیحی باز نموده و مبنایی برای الهام نحوه تربیت دینی جوامع مذکور فراهم سازد
کلید واژهها: اسلام، مسیحیت، تربیت دینی، ابزارهای شناخت، منابع شناخت، روشهای تدریس، محتواهای درسی، ارزشهای تربیتی
با توجه به جنبههای گوناگون شخصیت انسان، یعنی ابعاد جسمانی، عقلانی، اجتماعی، عاطفی، اخلاقی و دینی میتوان از انواع تربیتهای جسمانی، عقلانی، اجتماعی، عاطفی، اخلاقی و دینی سخن گفت. در وصف عظمت تربیت دینی همین بس که تربیت دینی، بهمنزله یکی از مهمترین انواع، و بلکه مهمترین نوع تربیت، دربرگیرنده همه انواع دیگر تربیت نیز هست
از سوی دیگر، دین مبین اسلام سرشار از نکتههای ژرف در خصوص تربیت دینی است؛ اگرچه باید این نکات استخراج و تبیین شوند، که چنین امری در مورد دین مسیحیت نیز صادق است. اکنون اگر مقایسهای بین دو دین مذکور، با هدف استخراج و تبیین وجوه تشابه و تفاوت ـ با تأکید بر وجوه تشابه ـ صورت گیرد، الگوی تربیتی متشکل از اجزا و عناصر گوناکون تشکیلدهنده تربیت مشخص و تعیین خواهد شد، و خواهد توانست به مثابه مبنایی برای تربیت اسلامی و مسیحی برای همه مسلمین و مسیحیان جهان قابل استفاده باشد
با توجه به مجموعه تعاریف به عمل آمده از تربیت اسلامی[61] میتوان اینگونه استنباط کرد که تربیت اسلامی، شکوفاسازی و به فعلیت رساندن جمیع استعدادها در جنبههای گوناگون شخصیتی یعنی ابعاد جسمانی، عقلانی، اجتماعی، عاطفی و اخلاقی است. این شکوفاسازی، با موازین و ضوابط الهی میسر است و ازاینرو خلاف چنین ضوابطی، شکوفاسازی محسوب نمیشود و بنابراین تربیت هم قلمداد نمیگردد؛ ازاینرو مجموعاً میتوان گفت انسان تربیتشده در تمامی ابعاد پیشین هدایت یافته و تربیت شده است و اینگونه نیست که فقط در یک جنبه مستقل به نام دین تربیت و هدایت شده باشد
تربیت مسیحی، آمادهسازی افراد برای زندگی است و از آنجا که چنین زندگی و حیاتی ذاتاً آمیخته با اخلاق است، پس منظور از تربیت اخلاقی مسیحی راهی است که با آن راه چنین شکل خاصی از زندگی اخلاقی به متربیان آموخته میشود
میتوان تربیت را از دو منظر عام و خاص نگریست. تربیت در معنای عام کلمه، شامل همه تأثیراتی است که یک اجتماع بر فرد اعمال میدارد، که در پرتو آنها ارزشها، عقاید، مهارتها و الگوهای رفتاری اشخاص شکل میگیرند. در چنین معنایی، تربیت هم معنای اجتماعیشدن[62] و تا حدی بهصورت غیربرنامهریزیشده، غیرعمدی و نامنظم صورت میپذیرد؛ اما تربیت از منظری خاص، محدود به اعمال عمدی، آگاهانه و ارادهشده اشخاص و مؤسسات تربیتی در مورد افراد دیگر بهمنظور تأثیرگذاری بر آنها از راههایی معین است. در چنین حالتی، کودکان و بزرگسالان ارزشها، الگوهای ادراکی، تفاسیر و اعمال اجتماع یا گروه مورد نظر را از طریق مشارکت در مواردی نظیر عبادت و دوستی فرا میگیرند و جذب میکنند.[63]
مقایسه موارد گفتهشده مبین آن است که در هر دو نوع تربیت اسلامی و مسیحی، فرد فرهیخته یا تربیتشده دینی، شخصی قلمداد نمیشود که منحصراً به تکرار پارهای رفتارهای عبادی مرسوم در هر دین بپردازد، بلکه شخصیتی جامع و کامل محسوب میشود که اموری نظیر پرورش عقل و عاطفه و اخلاق را هم بهصورت جدی مطمح نظر قرار میدهد، و برای حضوری اثربخش در اجتماع آماده میگردد و نقش اجتماعی خود را نیز در جامعه بهطور فعال انجام میدهد
درباره اهداف تربیت اسلامی، میتوان از تعریف تربیت اسلامی الهام گرفت و گفت شکوفاسازی و پرورش همه استعدادهای انسان، هدف تربیت اسلامی نیز محسوب میشود. از سوی دیگر میتوان گفت هدف تربیت انسان از دیدگاه اسلام، همسو و همگرا با هدف آفرینش انسان ـ یعنی عبودیت (ذاریات: 56) ـ است و با الهام از طباطبایی (1366) بیان کرد که توابع عبادت، یعنی رحمت و مغفرت و غیره و سایر کمالاتی که با عبادت برای انسان حاصل میشود، از جمله اهداف آفرینش انسان ـ و لذا از جمله اهداف تربیت وی ـ محسوب میشود که مهمترینِ آنها، معرفت ویژهای است که آدمی در مورد پروردگار خویش به دست میآورد و به گفته جعفری آدمی: «از آن هنگام که از تسلیم شدن به جریان طبیعی محض موجودیت خود رها گشته، و به مرحله آگاهی از جان آدمی که از ملکوت الهی است میرسد، عبادت او شروع میشود».[64] ازاینرو به گفته قطب[65] عبادت معنای بسیار وسیعی دارد که تمامی اجزا، حالات و لحظات زندگی آدمی را دربرمیگیرد؛ بنابراین میتوان اینگونه برداشت کرد که تربیت را نیز میتوان هدف آفرینش انسان دانست و با ملاحظه موارد فوق ابراز داشت که هر قدم عبادی، تربیتی محسوب میشود و هر قدم تربیتی، عبادی. پس همانند عبودیت که محدود به مقطع زمانی و مکانی ویژهای نیست، تربیت نیز محدود به زمان و مکانی ویژه نیست؛ مگر تربیت رسمی در معنای اختصاصی آن
هدف کلی تدریس دین مسیحی آن است که با مشارکت الطاف الهی، عشق عیسی مسیح(ع) با جان کودک آمیخته شود و به گونهای کودک با سخنان و الگوها، از حقایق وحیشده به مسیح(ع) و آموختهشده کلیسا آگاه شود که وی بهوضوح مطابق با استعداد و ظرفیتش آنها را بشناسد و بهطور کامل در زندگی روزانهاش به کار گیرد و با بیشترین ایمان و اعتقاد به آنها عمل کند و با انجام دادن آنها احساس رضایت و خشنودی کند.[66]
ملزومات اساسی تربیت دینی اثربخش عبارتاند از: 1 احترام به خود؛
احترام به دیگران؛ 3 احترام به محیط طبیعی و فرهنگی؛ 4 احترام به زیبایی؛ 5 احترام به حقیقت. چنین اموری تشکیلدهنده حوزه علایق اساسی برای کمال و درک ارتباط متقابل هر جزء و از بین بردن تناقضات و رهایی از هرگونه خردهنگری بدون درک ارتباطات هستند.[67] بنابراین هرکدام از موارد پیشین میتوانند بهمنزله یک هدف تربیت دینی در مسیحیت مطرح شوند
در تربیت اسلامی و مسیحی، هدف کلی تربیت آن است که متربی در بعد شناختی، به آگاهی و معرفت راستین به خدا، دین و همه مؤلفههای تشکیلدهنده آن دست یابد؛ چنان معرفتی که سبب شود وی در بعد عاطفی، نگرشی راستین و استوار در خصوص موارد گفتهشده تحصیل کند و محصول اینگونه شناخت و نگرش، در بعد رفتاری آن باشد که همه تعالیم دینی در مورد جنبههای شخصیتی انسان در رفتار متربی اجرا شود
این رفتار دربرگیرنده همه ارتباطات فرد با خود، خدا، دیگران، طبیعت و غیره است. قدر مسلم آن است که در تربیت اسلامی، عبودیت در معنای اصیل کلمه و خالصانه، منحصراً خدای یگانه را پرستیدن و ربوبی شدن آدمی در معنای آنکه فقط خدای یکتا را رب خود دیدن و از غیر او گسستن و هیچکس و هیچچیز را شریک او قرار ندادن و قوانین کتاب او، قرآن را، مورد نظر قرار دادن، بیشتر از مسیحیت مورد توجه است که در آن، به گونهای عیسی مسیح(ع) را مطرح میسازند که تا حدی یکتاپرستی خود را تحتالشعاع او قرار میدهند و بهصورت افراطی، به تعالیم کلیسا که در مواردی ممکن است با اصل انجیل هم انطباق کامل نداشته باشد اهمیت میدهند
دقت در متون اسلامی مبین آن است که میتوان حواس، عقل و قلب را از جمله ابزارها یا راههای شناخت قلمداد کرد. جمع این سه ابزار میتواند آدمی را به شناخت حقیقی نزدیک کند و به همین لحاظ پرورش هر سه ابزار باید در تربیت اسلامی در نظر گرفته شود. در توجیه و تحلیل این مطلب میتوان گفت از جمله اموری که میتواند آدمی را به معرفت و دانش حقیقی برساند، نظر کردن (مشاهده دقیق همراه با تفکر و تعقل) در هستی و کائنات است (عنکبوت: 19،20؛ ق: 6ـ11؛ غاشیه: 17ـ20). ازاینروست که قرآن مجید «نظر» در پدیدههای هستی را از آدمیان میخواهد (انعام: 99). حضرت امیرمؤمنان علی(ع) نیز در موارد گوناگون در نهجالبلاغه به حقیقت مذکور اشاره دارد.[68]
قرآن کریم بر این حقیقت تأکید میورزد که در خلقت آسمانها و زمین، و اختلاف شب و روز آیاتی است برای کسانی که تفکر میکنند (آلعمران: 190،191)، و چه بسیار آیاتی در آسمانها و زمین که بعضی انسانها از کنار آنها رد میشوند و از آن روی برمیتابند (یوسف: 105). آنان که توفیق تفکر و تعقل مییابند، به جایگاهی خواهند رسید که خلقت کائنات را هدفدار تشخیص خواهند داد و به وجود قیامت و رستاخیز مطمئن خواهند شد و خالق هستی را از هرگونه عیب و نقص منزه و پیراسته تشخیص خواهند داد (آلعمران: 191). اصولاً قرآن کریم درک آیات و نشانههای خدا را در کل هستی و کائنات مشروط به تفکر (جاثیه: 13؛ نحل: 10،11) و یا تعقل (بقره: 164؛ روم: 24؛ نحل: 12) میداند. حتی رهایی از آتش دوزخ با تعقل امکانپذیر است (ملک: 10). قرآن فقط به چشم و گوش (حواس و یا ابزار اولیه شناخت) بهمنزله نعمتهایی که میتوانند سبب شکر آدمی از خدا باشند قناعت نمیورزد، بلکه از قلب انسان نیز نام میبرد (نحل: 78). قرآن مجید افرادی که قلب خویش را پاک نکردهاند و اصطلاحاً افراد تزکیهنشده و تربیتنیافته، یعنی کافران (غافر: 74)، مسرفان و شکاکان (غافر: 34)، فاسقان (بقره: 126) و ستمکاران (ابراهیم: 127) را گمراه و منحرف و به دور از شناخت معرفی میکند؛ زیرا آنان چشمداران نابینایی هستند که هرگز حقیقت را نمییابند و به بینش و بصیرت دست نمییابند (اعراف: 179). این امر بدان سبب است که رفتار سوء ناشی از باطن رشدنیافته آنان، همچون غشایی بر دلشان نشسته و سبب دریافت نکردن نور و نورانیت آنان شده است (مطففین: 14)
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0