توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله شرح سه قصیده از دیوان خاقانی دارای 45 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله شرح سه قصیده از دیوان خاقانی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله شرح سه قصیده از دیوان خاقانی

مقدمه ای درباره خاقانی 
آثارخاقانی    
قصیده اول(درتوحید وموعظه و مدح حضرت خاتم الانبیاء(ص)    19-
قصیده دوم(درمدح پیغمبراکرم محمد مصطفی(ص)    28-
قصیده سوم(درحکمت وموعظت وعزلت وقناعت)    39-
منابع ومآخذ   

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله شرح سه قصیده از دیوان خاقانی

 1-    انجوی شیرازی / میرجمال الدین بن فخرالدین حسن / فرهنگ جهانگیری / مؤسسه چاپ وانتشارات دانشگاه مشهد / دکترعفیفی / چاپ دوم

 2-    تبریزی / محمد حسین بن خلف / برهان قاطع / انتشارات امیرکبیر / به اهتمام دکتر محمد معین/ چاپ چهارم /

 3-    ثروت / منصور/ فرهنگ کنایات / انتشارات سخن / چاپ سوم / 1379 تهران

 4-    خاقانی / افضل الدین بدیل علی نجار/ دیوان خاقانی / تصحیح سیدضیاءالدین سجادی / انتشارات زوار/  چاپ هفتم /

 5-    دهخدا / علی اکبر / لغت نامه / انتشارات دانشگاه تهران / چاپ دوم ازدوره جدید /

 6-    رامپوری/غیاث الدین محمدبن شرف الدین/غیاث اللغات/ به کوشش منصورثروت/چاپخانه سپهر/

 7-    سجادی / سیدجعفر/ فرهنگ اصطلاحات وتعبیرات عرفانی/ چاپ کتابخانه ظهوری/چاپ اول

 8-    سجادی/سیدضیاء الین/فرهنگ لغات وتعبیرات ومشکلات دیوان خاقانی/انتشارات زوار/چاپ ممتاز

 9-    عمید/حسن/فرهنگ فارسی/انتشارات امیرکبیر/چاپ سوم1369 تهران

 10-          کزازی/میرجلال الدین/ رخسارصبح/انتشارات ماد وابسته به نشرمرکز/چاپ چهارم

 11-          کزازی / میرجلال الدین/ گزارش دشواریهای دیوان خاقانی/ نشرمرکز/چاپ اول1378 /تهران

 12-          معین / محمد/ فرهنگ فارسی/ انتشارات امیرکبیر/ چاپ هشتم

 13-          نفیسی /میرزاعلی اکبر/ فرهنگ نفیسی / کتابفروشی خیام /

مقدّمه ای درباره خاقانی

 افضل الدّین بدیل بن علی نجار در سال 520 ه.ق در شهر شروان متولد شد .او تربیت اولیه خودرا بیشتر مرهون عمّ خویش کافی الدین عمربن عثمان می باشد  که وی نیز طبیب و فیلسوف بوده است ودرابتدا چون نمی خواسته است که شغل پدر را درپیش گیرد از او رنجیده خاطر شده ونزد عمویش رفته  است

    « افضل الدّین 25 ساله بود که عمویش وفات یافت و اورا تنها گذاشت ،بعد افضل الدین به نزد استاد دیگری به نام ابو العلاء گنجوی رفت و ابوالعلاء او را به دربارخاقان منوچهرمی برد و از این زمان  تخلصش را از«حقایقی» به «خاقانی» تغییر میدهد؛خاقانی بادختر ابوالعلاء ازدواج می کند اما طولی نمی کشد که رابطه او با پدرزنش تیره میشود وپدرزنش راهجو می گوید»

 (نقل به اختصارازمقدمهْ خاقانی/ افضل الدین / دیوان/ سجادی/انتشارات زوار/ چاپ هفتم /1382)

 مرگ کافی الدین بدترین و تلخ ترین حادثه زندگی خاقانی تا این لحظه است که جانسوزترین قصاید خود را در ماتم او سروده است علاوه براین قصاید ،«حبسیات» او نیز ازاشعار طراز اول دیوان اوست

آثار خاقانی

 1-  دیوان اشعار که شامل حدود 17000 بیت می باشد

   2- مثنوی تحفه العراقین

 3-  مثنوی ختم الغرایب

 4-  منشآت خاقانی

 خاقانی بنا بر اصح اقوال درسال 595 ه.ق در تبریز وفات یافته ودر مقبرهالشعراء  سرخاب مدفون است

   (همان / به اختصار از مقدمه)

قصیده اول

 درتوحید و موعظه ومدح حضرت خاتم الانبیا(ص)

 1- جوشن صورت برون کن درصف مردان درآ                   دل طلب کز دار ملک دل توان شد پادشا

 واژه شناسی

 جوشن : سلاحی باشد غیر زره چه زره تمام از حلقه است و جوشن حلقه و تنگه آهن باهم باشد ( برهان)

 ونیز سلاحی جبّه مانند که از حلقه آهن سازند و شبیه زره است  (معین)

 صورت : شکل ، قالب ، جسم وکالبد ( لغت نامه دهخدا ). دل: نفس ناطقه ومحل تحصیل معانی ومخزن اسرارحق

 (فرهنگ لغات واصطلاحات عرفانی)  دار: خانه (معین)

 معنی شناسی

 جسم ظاهریت را ترک کن وبه گروه مردان خدا بپیوند و دل را بطلب زیرا از فرمانروایی خانه دل می توان به پادشاهی درعرصه معرفت رسید

 2- تا تو خودرا پای بستی باد داری دردو دست                خاک بر خود پاش کز خود هیچ نگشاید تورا

 واژه شناسی

 باد وخاک هر دو از عناصر اربعه .  باد دردست داشتن : تهیدست بودن ، بی چیز بودن (فرهنگ کنایات)

 پای بست خود بودن : بسیار به خود دلبستگی داشتن (معین)

 زیبایی شناسی

 بین باد وخاک صنعت« تضاد» وجود دارد ، پا ودست نیز« مراعات النظیر» دارد و نیز تکرار کلمه «خود»

 معنی شناسی

 تا اینگونه به خود دلبسته ای چیزی نداری پس خودرا نادیده بگیرکه این« خود » راهی ازمعرفت برایت بازنمیکند

 3- با تو قرب قاب قوسین آنگه افتد عشق را                   کز صفات خود به بعدالمشرقین مانی جدا

 واژه شناسی

 قرب : نزدیکی ، نزدیک شدن ، منزلت (معین) . قاب قوسین : مقداردو کمان برگرفته ازآیه 9 سوره نجم

 « فَکان قاب قوسین أو ادنی» پس بود به اندازه دو کمان یا نزدیکتر (معین)

 قاب قوسین : مقام قرب الهی واسمایی است به اعتبار تقابل میان اسماء درامر الهی که دایره وجود می خواند

 ( فرهنگ مصطلحات عرفانی / سید جعفر شهیدی )

 قرب قاب قوسین : نزدیکی دو سر کمان ( فرهنگ لغات و تعبیرات خاقانی / ضیاء الدین سجادی )

 بعدالمشرقین : دوری بین مغرب ومشرق یا فاصله بسیار دور ( معین )

 زیبایی شناسی

 در مصراع اول تکرار حرف «ق» موسیقی بیت را زیبا کرده است ، قرب و بعد« تضاد» دارد ونیز بیت« تلمیح »دارد

 معنی شناسی

 تو آن زمان به عشق حقیقی نزدیک می شوی که از صفات ( ذمیمه) خود بسیار فاصله بگیری

 4- آن خویشی چند گویی کان اویم آن اوی                       باش تااو گوید از خود کان مایی آن ما

 واژه شناسی

 آنِِ‌ : ضمیر ملکی به معنی مال، متعلق به (دهخدا)

 زیبایی شناسی

 بیت « ردالعجز علی الصدر» دارد ؛ در مصراع دوم « التفات» وجود دارد و همین طور تکرار کلمه« آن» دربیت زیباست

 معنی شناسی

 تو متعلق به خودت هستی ، چقدر از دروغ ادعا میکنی که متعلق به حضرت دوست هستی ، منتظر باش تاحضرت دوست بگوید که تو وابسته به مایی

5- چیست عاشق را جز آن که آتش دهد پروانه وار           اولش قرب و میانه سوختن و آخر فنا

 واژه شناسی

 عاشق : آنکه در دوستی کسی به نهایت رسیده باشد، دلسوخته ( دهخدا ).  فنا : نیستی و زوال ( فرهنگ لغات و

 تعبیرات خاقانی/ سجادی )

 زیبایی شناسی

 بین اول وآخر « تضاد » است و بین سوختن و آتش و پروانه « مراعات النظیر» وجود دارد

 معنی شناسی

 برای عاشق جزاین که مانند پروانه نزدیک آتش شعله محبوب برود وبعد بسوزد و نیست شودچیز دیگری اهمیت ندارد

 6- لاف یکرنگی مزن ،تا از صفت چون آینه                   از درون سو تیرگی داری و بیرون سو صفا

 واژه شناسی

 لاف زدن : خود ستایی کردن و ادعای دروغ (معین) . صفت : نشانه ، پیشه وکار (دهخدا) . آینه : آهن مصقول و پرداخت کرده و شیشه وبلور پشت به زیبق کرده که صور اشیا در آن افتد ( دهخدا ). لاف یکرنگی زدن : ازیکرنگی و یکدلی  سخن زیاد و بیهوده گفتن ( فرهنگ لغات خاقانی / سجادی ). لاف : کلام فضول و عبارت گشاده و خویشتن ستایی ( برهان قاطع). صفا : روشنی ، پاکی و یکرنگی ( دهخدا)

 زیبایی شناسی

 درون سو و بیرون سو با هم « تضاد » اند و نیز تیرگی با صفا « تضاد» اند ، صفت و صفا «جناس شبه اشتقاق» دارد و مصراع اول « تشبیه » دارد

 معنی شناسی

 تا زمانی که مانند آینه درونت کدروبیرونت صاف و آراسته است (ریا وتظاهر داری ) ادعای یکرنگی مکن

 7- آتشین داری زبان، زان دل سیاهی چون چراغ                   گرد خود گردی از آن تردامنی چون آسیا

 واژه شناسی

 زبان آتشین داشتن : زبان تند وتیز داشتن ( کزازی). زبان آتشین : زبان گرم (فرهنگ کنایات )

  تردامن : گناهکار (معین).   آسیا : مخفف آسیاب آسی که آب آنرا بچرخاند (معین)

 زیبایی شناسی

 زبان ودل « مراعات النظیر» دارد ، در مصراع اول « تشبیه » وجود دارد که وجه شبه آن سیاهی دل است

 بین گرد و گرد « جناس ناقص » است در مصراع دوم « تشبیهی » است که با « حسن تعلیل » همراه است

 بین چراغ وآتش نیز « مراعات النظیر » وجود دارد

 معنی شناسی

 زبان تند و تیزی مانند چراغ داری به این دلیل دلت مانند دل چراغ سیاه است خودت را می پرستی و گرد خودت می گردی به این دلیل گناهکار هستی

 8- رخت از این گنبد برون بر،گر حیاتی بایدت                   زان که تا در گنبدی با مردگانی هم وطا

 واژه شناسی

 وطا : پوشش و گستردنی (معین) . هم وطا : همزی و هم بالین (کزازی) .  گنبد : در پهلوی گومبت ، نوعی عمارت گرد که از خشت و گل پوشند (برهان ).  حیات : زندگی (معین )

 زیبایی شناسی

 در مصراع اول گنبد « کنایه » از جهان وآسمان ( فرهنگ لغات خاقانی ) . بین رخت و وطا « مراعات النظیر » دارد  بین حیات ومرده « تضاد » است  بیت « حسن تعلیل » دارد

 معنی شناسی

 اگر زندگانی جاویدان می خواهی از این جهان بیرون برو زیرا تا زمانی که در این دنیایی با مردگان همزی و برابر هستی

 9- نفس عیسی جست خواهی ، رای کن سوی فلک              نقش عیسی در نگارستان راهب کن رها

 واژه شناسی

 نفس عیسی : نفس پیراسته از گناهان (کزازی) . وجود عیسی وجان عیسی وحقیقت وجود عیسی  ( فرهنگ لغات خاقانی ) . نگارستان راهب : کلیسا وصومعه راهب که نقش ونگار و تصویر در آن هست (همان )

 راهب: مسیحی ، ترسایی (معین)

 زیبایی شناسی

 نفس بانقش « جناس خط » دارد  در بیت « تلمیحی » به رفتن عیسی (ع) به آسمان وجود دارد

 معنی شناسی

 اگر وجود پاک مثل وجود عیسی می خواهی به سوی آسمان برو وتصاویر عیسی درکلیساها رها کن

  10- بر در فقر آی تا پیش آیدت سرهنگ عشق               گوید ای صاحب خراج هر دو گیتی مرحبا

 واژه شناسی

 فقر : در شعر خاقانی یعنی نیازمندی کامل به خدا و بی نیازی از خلق که گاهی درویشی را نیز به همین معنی بکار برده است ( فرهنگ لغات خاقانی ) . سرهنگ عشق : کنایه ای از حضرت محمد

 صاحب خراج : خراج ستان ( همان ) . مرحبا : در عرب برای تعظیم مهمان گویند (غیاث اللغات ) ونیز خوش آمدی و خیر مقدم و بفرما ( دهخدا )

 زیبایی شناسی

 بیت « تلمیح » دارد به روایت « الفقر فخری » . سرهنگ عشق « کنایه» از حضرت محمد

 معنی شناسی

 بردرگاه فقر محمدی بیا تا آن حضرت به استقبال تو آید و بگوید ای خراج ستان هر دو جهان خوش آمدی

 

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 nacu.ir
 
Clicky