مقاله توجه به رویکرد سیستمی چه تلاشهایی را برای برنامه ریز ایجاد میکند دارای 48 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله توجه به رویکرد سیستمی چه تلاشهایی را برای برنامه ریز ایجاد میکند کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
عنوان صفحه
1ـ تاریخچه تفکر سیستمی
2ـ تفاوت تفکر سیستمی و تفکر تحلیلی
3ـ نگرش سیستمی
4ـ نحوه شکلگیری نمودار سیر تحول جنبش میان رشتهای
5ـ ویژگیهای نظریه عمومی سیستمها
6ـ روابط میان تفکر سیستمی، نظریه عمومی سیستمها، علم کنترل و
ارتباطات و رویکرد سیستمی
7ـ تأثیر نظریه عمومی سیستمها بر مطالعه سازمانها
8ـ عناصر سیستم
ادامه فهرست صفحه بعد
9ـ توجه به رویکرد سیستمی چه نوع تلاشهایی را برای برنامهریز ایجاب میکند
9-1 تشخیص حضور یا عدم حضور ورودیهای تصادفی
9-2 توجه به محیط سیستم
9-3 توجه به سازگاری سیستم
9-4 شناخت خرده سیستمها و تعامل آنها
9-5 توجه به طراحی سیستمها
9-6 توجه به هدف سیستم
9-7 توجه به نحوه ایجاد سیستم
9-8 توجه به ضرورت طراحی گام به گام
9-9 ضرورت توجه برنامهریز با سازمان
9-10 تعیین نیازهای اطلاعاتی
9-11 توجه به کارآیی
9-12 توجه به ضرورت سنجش
10ـ منابع
2 برنامهریزی تعاملی ـ راسل ایکاف ـ ترجمه دکتر سهراب خلیلی شورینی
3 نظریه سیستمها ـ دانیل دوران ـ ترجمه دکتر محمد یمنی
4 تجزیه وتحلیل و طراحی سیستم ـ دکتر علی رضائیان ـ انتشارات سمت
5 مقاله دکتر محمدرضا حمیدیزاده ـ فصلنامه مدیریت دولتی
6 میزگرد چالشهای آموزش عالی ایران، مجموعه مقالات م969م 55/
7 نگرش سیستمی مجموعه چهارم ـ مرکز آموزش مدیریت دولتی
8 پویایی سیستمها دکتر محمدرضا حمیدیزاده، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
انبوهی از برنامههای سازمانی را که من دیدهام مثل مناسک رقص بارانند، اصلاً تأثیری بر هوای پس از آن ندارند، اما کسانی که در آن شرکت میکنند فکر میکنند دارد. افزون بر این بسیاری از توصیهها و دستورالعملهای مربوط به برنامهریزی درباره بهتر کردن رقص است نه تغییر هوا
راسل ایکاف
با جنگ جهانی دوم عصر سیستمها آغاز شد. علیرغم تشکیل شدن سیستم از اجزای به هم وابسته و پیوسته، آن را باید به منزله یک کل غیرقابل تقسیم به اجزای خود درنظر گرفت. در آن زمان، به جای تشریح یک کل براساس اجزای تشکیل دهنده آن، نحوه قرار گرفتن اجزاء در کل مطالعه میشد؛ بدین ترتیب زمینهای برای کل نگری فراهم گردید. هرچند در «کلنگری»، همه اشیاء رویدادها، و تجارب مبتنی بر آنها به منزله «کلهایی» مستقل تلقی میشوند، ولی در پیوستار ملاحظات نسبی، همین «کلها» اجزای «کلهایی بزرگتر» را تشکیل میدهند
در عصر ماشین که علم در صدد بود جهان و آنچه در آن است را تجزیه کند، خودش نیز به نظامهای محدودتری تقسیم شد؛ ولی اندکی پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، علوم حرکت موضوعی خود را به سوی کلیتی جدید ـ در بستر جنبش ظهور علوم میان رشته ای ـ پیش گرفتند. در نتیجه، مباحث میان رشتهای ـ مانند تحقیق در عملیات، علم کنترل و ارتباطات، مهندسی سیستمها، رشد و تکامل، و بومشناسی ـ در میان دانشمندان گسترش یافتند
علوم سیستمی نیز علاوه بر مطالعه مفهوم «کلیت» و ماهیت «کلها»، جدایی علوم انسانی از سایر علوم را منکر شده، آنها را «دو روی یک سکه» فرض میکنند که هرچند به طور جداگانه قابل مطالعه هستند، نمیتوان آنها را از هم جدا ساخت
تفکر سیستمی، بر تغییر نگرش مبتنی بر تفکیک علوم به حوزههای تخصصی و ریز، به نگرش مبتنی بر ترکیب یافتههای رشتههای گوناگون علمی، تأکید دارد؛ به این ترتیب متفکران سیستمی، جو فکری موجود را به نحوی اثربخش تغییر دادند و اعتبار و کاربرد عام تفکر تحلیلی تجزیه مدار را ـ آنگونه که در فیزیک تکامل یافته و به کار گرفته میشد ـ زیر سؤال بردند
به طور کلی تفکر تحلیلی تجزیه مدار را میتوان برمبانی چهارگانه ذیل استوار دانست
1ـ معطوف شدن ذهنیت غالب محقق به بخش فیزیکی یا خارجی جهان؛
2ـ تأکید بر اینکه هر پدیدهای حاصل تجزیه یا ترکیب سایر پدیدههاست؛
3ـ تأکید بر کمی کردن روابط علی؛
4ـ افزایش دقت (که مطلوب غایی هر پژوهشگر است) (گیخ، 1974، ص48)
در حالی که متفکران سیستمی با کسانی که بدین گونه به جهان و پدیدههای پیرامون خود مینگرند، تفاوت دارند. در واقع نگرش متفکران سیستمی به جهان، بر مبانی چهارگانه ذیل استوار است
1ـ تصور ارگانیک، یعنی تصوری که ارگانیسم را در مرکز طرح ادراکی آدمی قرار میدهد؛
2ـ کلنگری، یعنی هر پدیده به منزله موجودی زنده، دارای نظم، دارای روابط باز با محیط، خود تنظیم، و هدفمند در نظر گرفته میشود (در اینجا نگرش فرد، به جای توجه به اجزای پدیدهها، بر کلیت آنها تأکید دارد و بر آن متمرکز میشود)؛
3ـ مدلسازی، یعنی متفکر سیستمی سعی میکند که به جای شکستن کل به اجزای قراردادی، ادراک خود از پدیدههای واقعی را بر پدیدههای واقعی منطبق کند
4ـ بهبود شناخت، به طوری که یک متفکر و پژوهشگر نظامگرا درک کند که الف) زندگی در یک سیستم ارگانیک و در فراگردی پیوسته، استمرار دارد؛ ب) شناخت آدمی از یک کل، از طریق مشاهده فراگردهایی که در درون آن به وقوع میپیوندند، به دست میآید، نه از طریق مشاهده اجزای آن کل؛ و ج) آنچه که فرد مشاهده میکند، خود واقعیت نیست، بلکه ادراک وی از واقعیت است
بدین ترتیب، ملاحظه میشود که تفاوت بسیار زیادی بین تفکر سیستمی و تفکر تحلیلی تجزیه مدار وجود دارد و تأکید بر تفکر سیستمی، روش قابل اعتمادتری برای شناخت پدیدههای پیچیده و مطالعه آنها ارائه میکند؛ البته تفکر سیستمی در تضاد با تفکر تحلیلی تجزیه مدار نیست؛ در واقع این دو روش مکمل یکدیگرند، نه جایگزین هم؛ با وجود این، همانگونه که متفکران سیستمی دریافتهاند «مطالعه فراگردهای به هم پیوسته اجزای یک سیستم، مفیدتر از تحلیل ریز آنهاست»
با ملاحظه منشأ تفکر سیستمی، معلوم میشود که مفروضات و مفاهیم خاصی که زیربنای تفکر سیستمی را تشکیل میدهند، مبتنی بر نگرش «ارگانیک» هستند؛ یعنی نگرشی ارگانیک را به طرحها و ادراکات افراد اشاعه میدهند. واژه «ارگانیسم» اغلب مترادف «مجموعههایی پیچیده و قابل پیشبینی» یا «سیستمهایی قابل پیشبینی» به کار میرود و به موجودیتهایی اطلاق میشود که خود مرکب از «خرده موجودیتهای» بسیار هستند. این خرده موجودیتها، علاوه بر وابستگی به یکدیگر، با محیط و کل مجموعه نیز وابستگی و پیوستگی دارند؛ بنابراین. محقق نظامگرا، در تلاش خود برای شناخت مجموعههای پیچیده قابل پیشبینی، روشی کلینگر را پیش میگیرد؛ یعنی قبل از پرداختن به کسب دانش دقیق در مورد طرز کار اجزاء، به کسب دانش کافی در مورد «کل» میپردازد
منشأ و نحوه شکلگیری
همان طور که در نمودار ملاحظه میشود، نظریه عمومی سیستمها بشدت از یافتههای زیستشناسی (بیولوژی)، ریاضیات، اندامشناسی (فیزیولوژی)، و اقتصاد بهره میگیرد. زمینه اصلی مطالعه و قلمرو موضوعی آن، «پدیده رشد و تکامل» است و فرض اصلی آن، این است که فراگرد رشد و مراحل بعدی و نهایی آن (تکامل)، از یک الگوی یکسان تبعیت میکند؛ خواه رشد یک ارگانیسم واحد مطرح باشد، خواه رشد گروهی از ارگانیسمها، خواه رشد یک جامعه (شودربک و دیگران، 1977، ص12)
5ـ ویژگیهای نظریه عمومی سیستمها
ویژگیهای برشمرده شده برای نظریه عمومی سیستمها، متعدد و متنوع هستند. هدف نظریه عمومی سیستمها، کشف قوانین و نظم ذاتی انواع پدیدههاست؛ از اینرو، میتوان آن را سیالترین نظریه سیستمی به شمار آورد؛ زیرا در چهارچوب نظری آن، هیچ نظریه قاطعی ارائه نشده است
ویژگیهای مرتبط و هماهنگ ذیل، مجموعاً با عنوان ویژگیهای نظریه عمومی سیستمها، به منزله یک سیستم نظری، شناخته میشوند. (البته ممکن است بتوان ویژگیهای دیگری نیز به آنها اضافه کرد)
1ـ به هم پیوستگی و وابستگی اجزاء، ویژگیها، رخدادها و مانند آن. هر نظریه سیستمی باید عناصر درون سیستم، کیفیت به هم پیوستگی آن عناصر و نحوه وابستگی اجزای تشکیل دهنده سیستم به یکدیگر را شناسایی و تبیین کند. عناصر ناپیوسته و مستقل، هرگز نمیتوانند یک سیستم را تشکیل دهند
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0